حیات آب بقا جز غم تو نیست حسین
نمیرد آنکه دلش با غم تو زیست حسین
صفای عمر ابد یافت هر که در غم تو
به قدر یک مژه بر هم زدن گریست حسین
به روز حشر که محشر کند شفاعت تو
کسی که سایه نشین تو نیست کیست حسین
جهنم است بهشتی که خالی از تو بود
بهشت بی گل رویت بهشت نیست حسین
توئی که آیت حریت از رخت پیداست
خوشا کسی که چو حر بر تو بنگریست حسین
گدای راه تو هر کس که گشت آقا شد
که گرد خاک رهت تاج سروریست حسین
نشسته بر سر راه تو رستگار مدام
به دستگیری او لحظه ای بایست حسین
دل شیدایی من تنگ عشق است
نوای سینه ام آهنگ عشق است
سیه پیراهنی دارم مقدس
برای شیعه مشکی رنگ عشق است
من همان روز ولادت که ز مادر زادم
بود زخمت به جگر نعمت مادر زادم
بوده ام هیچ و همه بودم و نبودم از توست
آن زمانی که نبودم ، به غمت دل دادم
به سر کوی تو ای کعبه آمال دلم
باد می آوردم گر چه دهی بر بادم
قصه عشق تو درسی نه که در سینه بود
این حدیثی است که دادند از اول یادم
سالها بود که در بند تعلق بودم
از زمانی که اسیر تو شدم آزادم
خواستم تا که برآرم سر از این هفت سپهر
صورت خویش به خاک قدمت بنهادم
نافه آوی صحرای غمت کاری کرد
کز خطا رستم در ملک ختا افتادم
هر چه دارم همه از پاکی مادر دارم
رحمت حق به روانش که حسینی زادم
پیش از آنی که پدر جانب مکتب بردم
الف قامت عباس تو شد استادم
عید نوروز من دلشده آن روزی بود
کآتش عشق تو آمد به مبارکبادم
«میثم» از عالم دیوانگی این را فهمید
از زمانی که اسیر تو شدم آزادم
خورشید چه عاشقانه پیمان می داد
در وادی طوفان بلا جان می داد
آن روز معلم شهادت، چه غریب
با نای بریده درس ایمان می داد
***
گل غنچه ای از سلاله حیدر بود
افسوس که مثل غنچه ای پرپر بود
آن ظهر عطشناک چه غوغایی کرد
آن مرد که نام کوچکش اصغر بود
روز محشر که می شه یکی میاد ندا می ده
خوب وبد جدا میشه هر کس و جایی، جا می ده
دوزخی ها به جهنم و بهشتی ها، بهشت
نوبت سینه زنا برات کربلا می ده
شور و عشق و حالمون فقط حسین فاطمه است
عشق بی زوالمون فقط حسین فاطمه است
یه سر موی حسین رو نمی دیم به عالمین
نامه اعمالمون فقط حسین فاطمه است
ما بهشت بی حسین رو نمی خوایم آی آدما
با بهشت کار نداریم بهشت باشه مال شما
ما حسینی مسلکیم و از حسین دم می زنیم
یا حسین می گیم و از بهشت می ریم کرببلا
من فقط از کربلا نور دو عینشو می خوام
خاک دلربای بین الحرمینشو می خوایم
پهلوون اسمی کرببلا عشق منه
من فقط گنبد عباس حسینشو می خوایمرباب هست و خروش و خسته حالی
به دامن اشک و جای طفل خالی
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفل خیالی
یا حسین (ع)