در این بخش چند تا شعر مداحی از شاعر و مداح با صفای اهل بیت حسن فطرس رو قرار میدم از همه دوستان هم التماس دعا دارم .
پروانه
آمده بالین بابا گوهرِ درّدانهای
بر سر و سینه زند در کنج غربت خانهای
سوخته بال و پرش از غم ولیکن ناتوان
دور شمعِ عسگری پر میزند پروانهای
داغ
وای که وقتِ شررم آمده
چه بر سرت ای پدرم آمده
سرت به دامنِ غمم نشسته
داغِ رقیه نظرم آمده
شیعه
ای یازدهم امام شیعه
ای مفتخر از تو نامِ شیعه
بر سامره و حریمِ پاکت
بر مهدی تو سلامِ شیعه
بیان
در فصل شهادتت خزانم
گفتن ز غمت نمیتوانم
آهنگ غریبی تو مولا
آتش شده پای استخوانم
تنها نه به اشک اکتفایی
از دیده سرشک خون روانم
تو ابن غریب، ابا الغریبی
از داغ تو نیمه گشته جانم
در خانه و خانه همچو زندان
مظلومترین تو را بخوانم
آزاد شده ز جورِ دشمن
با زهر جفا، غمت بدانم
فرزند تو هم غریب چون توست
ای سوخته بینِ آشیانم
این ناله که مانده بین سینه
باشد به فدایت ای بیانم
عهد
میخوام امشب دلم و رها کنم
دل و همراهِ کبوترا کنم
اون و با غصهها آشنا کنم
دلم و عازم سامرا کنم
به سرم زده هوای دیگری
تا بشم زائرِ کوی عسگری
* * *
خدا امشب شبِ ماتمِ همه است
شبِ نجوا و دعا و زمزمه است
مهدی صاحب زمان یتیم میشه
شب غصههای عشقِ فاطمه است
میخوام امشب با دلم عهدی کنم
با سرشکم کمکِ مهدی کنم
* * *
بگم آقاجون غریبی میدونم
امشب و دل بی شکیبی میدونم
گریه دردِ تو رو درمون میکنه
تو که بر دردا طبیبی میدونم
خدا امشب عقدهم و وا میکنم
یاریِ یوسفِ زهرا میکنم
* * *
قاب
ای که چون شمع به پیشِ نظرم آب شدی
ای پدر جان تو بگو بهرِ چه بی تاب شدی
مگر از دستِ عدو زهرِ جفا نوشیدی
در میانِ شبِ ماتم زده مهتاب شدی
ای که از سوز عطش در برِ من میسوزی
گشتی خاموش مگر تشنه تو سیراب شدی
بسکه پیچیدهای از درد در این حجرهی سرد
روی دستِ پسرت ای پدرم خواب شدی
دیدم آن لحظه ز من روی چو برگرداندی
خون به لب داشتی و مَحرَمِ خوناب شدی
ای خداوند، قسم بر تو یتیمی سخت است
عاقبت نام من از چوبِ غمش قاب شدی
پدرم مهدیِ گریانِ تو تنها و غریب
در جهان ماند ولی گوهرِِ کمیّاب شدی
یتیم
نشسته در کنارِ من، گل زیبای شیدایی
به طفلی با نواهای یتیمی گرمِ غوغایی
ز زهری خوردهام سیلی، که رخسارم شده نیلی
ببین چون مادرم زهرا، شده رویم تماشایی
به سنّ کودکی گشتی تو شاهد ظلمِ دشمن را
غریبیِ تو در یادم، که بعد از من تو تنهایی
روی از دیدهی مردم، به غیبت میکنی منزل
تو رمزِ چارده نوری، تو مهدی مرحمِ مایی
همین مردم که زهرِ کین به کامِ خستهام کردند
زمانی ذکرشان گردد، چرا مهدی نمیآیی
به فصلِ انتظارِ تو اسیرِ خاک میگردند
خیالِ عاشقان تو، شود معراجِ رویایی
قیامت میکند هرجا، قیامت ای عزادارم
ز عشق و شور میسازی جهانی غرقِ زیبایی
مسیرِ ذوالفقار تو مدینه، کربلا تا شام
تویی که وارث خونِ حسین و حقِ زهرایی
ذکر
نوحه گر
مهدی صاحب الزمان بهر بابا نوحه گر شد
یوسف زهرا ببین غرق ماتم خونجگر شد
گلشنِ زهرا خزان
اشکِ مهدی شد روان
یا امام عسگری(3)
سوزد از زهرِ جفا پیکرِ او وامصیبت
مهدیش گریه کنان در برِ او وامصیبت
سامرا ماتمسراست
قلبِ مهدی در عزاست
یا امام عسگری(3)
کشته شد نورِ دلِ آل خاتم تسلیت باد
شد اباصالح یتیم اهلِ عالم تسلیت باد
شد عزای دیگری
از فراق عسگری
یا امام عسگری(3)
محزون
سامرا شد بیت الاحزان
چشم زهرا گشته گریان
گوید ای نورِ دو دیده
ای حسن جانم حسن جان
یا ابا المظلوم (3)
آمده مهدیِ دل خون
با دلی غمگین و محزون
از وداعِ آخرینش
عرشیان گردیده مجنون
یا ابا المظلوم (3)
وقتِ هجرانِ حسن شد
کودکش غرقِ مَحَن شد
شیعه چون صاحب زمانم
رخت ماتم را به تن شد
یا ابا المظلوم (3)
اجرت با صاحب الزمان دستت درد نکند . موفق باشید .
خیلی زیبا بود اشعار
ممنون
سلام
دوست خوبم وبلاگتون محشره..
با اجازه از مطالبتون استفاده کردم
ممنونم التماس دعا
سلام دوست عزیز
امشب که شهادت امام هست
من در به در دنبال شعر بودم که تونستم از وبلاگ شما
شعری رو انتخاب کنم
اجرت با خدا
در ضمن خوشحال می شم که به من هم سر بزنید
باز هم ممنونم
سلام اخوی
اجرکم عندالله
راضی باشید شعر شیعه را در وبمان گزاشتیم
حلال بفرمایید
یا علی
وبلاگتون خیلی خوبه. عزاداری هاتون هم مورد قبول درگاه حق. به وبلاگ من هم سر بزنید و نظر هم بدید.
یا علی
هر می گه این شعر خوبه منو لایک کنه
عالیییی بود ممنون