تو بالا تر ز بالا بی قرینی
تو هرشب با خدایت همنشینی
پیامبر را بهشت جاودانی
تو محبوب تمام عرشیانی
تو را یکتا و بی همتا چو دیدند
برای تو علی را آفریدند
تو صدها مرتبه اعجاز کردی
گره از کار مولا باز کردی
فراز آسمان ها خانۀ تو
تو شمعی و علی پر وانه تو
اگر احمد به تو اکرام می کرد
دلش را نام توآرام می کرد
اگر گل بوسه از روی تو می چید
خدا را در دو چشمان تو می دید
نه فخر مصطفی فخر خدایی
که تو بنیان گذار کر بلایی
فدای ذکر یارب یا رب تو
دو عالم خاک پای زینب تو
شود قلب محبان پاره پاره
چو می آیی تو در محشر سواره
تو می آیی ولی پهلو شکسته
به روی ناقه ای غمگین و خسته
تو می آیی و چشمت پر ز الماس
به روی دست داری دست عباس