ای زدست و سینه و بازوی تو حیدر خجل
هم غلاف تیغ ، هم مسمار در ، هم در خجل
با غروب آفتاب طلعت نورانیت
گشته ام سر تا قدم از روی پیغمبر خجل
هم صدف بشکست ، هم دردانه ات از دست رفت
سوختم بهر صدف ، گردیدم از گوهر خجل
همسمرم را پیش چشم دخترم زینب زدند
مردم از بس گشتم از آن نازنین دختر خجل
گاه گاهی مرد خجلت میکشد از همسرش
مثل من ، هرگز نگردد مردی از همسر خجل
همسرم با چادر خاکی به خانه بازگشت
از حسن گردیده ام تا دامن محشر خجل
خواست زینب را بغل گیرد ولی ممکن نشد
مادر از دختر خجل شد ، دختر از مادر خجل
باغ را آتش زدند و مثل من هرگز نشد
باغبان از غنچه و از لاله ی پرپر خجل
بانگ یا فضه خزینی تا به گوش خود شنید
از کنیز خویش هم ، شد فاتح خبیر خجل
نظم "میثم" شعله زد بر جان اولاد علی
تا لب کوثر بود از ساقی کوثر خجل
سلام . ایام شهادت حضرت زهرا (س) رو به شما تسلیت می گم .
خوشحال می شم به من هم سر بزنی . یا علی .
سلام
وبلاگ زیبایی داری
با اجازت لینکت کردم
اگه دوست داری لینکم کنی ممنونت میشم
یا حق
سلام وبلاگ زیبایی دارید بنده دنبال یه استاد برای تمرین ذاکری هستم اهل زاهدانم ۲۷ سال سنمه اگه براتون امکان داره و استادی این حقیر رو عهده دار میشید یه شماره برام بزارید یا علی
سلام
دوست عزیز شما برای ارتباط با بنده می توانید از طریق ژیام رسان یاهو یا همان یاهو مسنجر استفاده کنید ایمیل و آی دی من هم در ژروفیال بنده وجود دارد .
pajooheshgar63@yahoo.com