آموزش مداحی - جلسه مذهبی فرهنگی انصار الرضا (ع) مشهد مقدس

اشعار مداحی- آموزش مداحی و مباحث فرهنگی سیاسی و اجتماعی

آموزش مداحی - جلسه مذهبی فرهنگی انصار الرضا (ع) مشهد مقدس

اشعار مداحی- آموزش مداحی و مباحث فرهنگی سیاسی و اجتماعی

اشعار میلاد امام رضا(ع)

شعر مولودی امام رضا**شعر میلاد امام هشتم**شعر مولودی **امام رضا**جشنواره شعر رضوی**

قطعه و مفرد


نگاه
از آن زمان به گوشه نگاهت شدم دمی مهمان
هنوز درون نگاهت شناورم مولا

مرکز
امشب که چنین مرکز هستی شده ایران
بر آل محمد صلواتی بفرستید

شکوفه
شکوفه بریزید بر همنام مرتضا
مژده بدید آمد مولانا موسی الرضا

 

رباعی و دوبیتی


پناه
حق معرفتی به هر نگاهم داده
در حلقه‌ی عشق خویش راهم داده
این ها همه علتش فقط یک چیز است
ایرانی‌ام و رضا پناهم داده

غنچه
لحظه‌های شادی دلهای ما آغاز شد
باز ذکرِ حمد حقِ با سینه‌ها دمساز شد
امشب از یومن قدومت یا علی موسی الرضا
غنچه‌‌ای از گلشن آل محمد باز شد

اشعار عروضی


ذاکر
یا رضا جان کن مدد بر خوانِ تو مهمان منم
در شبِ میلادِ تو دلْ‌تشنه‌ی درمان منم
دست من از عیدی لطف و شفاعت خالی است
پادشاهی من گدایم، دست بر دامان منم
در بیابان خطا گم کرده‌ام راهِ نجات
ضامن آهویی و آهوی سرگردان منم
هشتمین نور و دهم مولای خوبان یا رضا
ده پناهم بی‌پناهم در جهان، حیران منم
عهد کردم تا نگیرم حاجتم را ای رئوف
تا سحر کوبم درِ میخانه و گریان منم
دست بر هم می‌زنم همچون تمامِ عاشقان
تا کنم جلب نظر ‌جانا، که دست افشان منم
نوش کردم باده‌ی مهرِ تو را از کودکی
تا به پیری ذاکر این ذکرِ یا سلطان منم

ستارگان
جمله ستارگان همه سینه سپر نموده اند
پشت به شمس و زهره و قرص قمر نموده اند
بر سر بام منزلِ دلبر ما چو اختران
خیره به حجره گشته اند چشم به در نموده اند
گفت به گوش اختری اختر غرق نور، خود
از چه تمام اختران شور و شرر نموده اند
گفت جواب، دم مزن هلهله را ببین که چون
نفخه ی عشق در خور کافر کر نموده اند
یک نظری نما تو بر سر درِ خانه ی بهار
خانه و حجره گوئیا طلا به بر نموده اند
حجره ی کیست اخترا این همه گوئی اش ثنا
شرم ز او ستارگان پرده به سر نموده اند
حجره ی دلبر خداست حجره ی شاه دلرباست
آنکه فرشتگان ز او سرمه بصر نموده اند
حجره ی غرق نور ما حجره ی کوثر و علیست
نقش رضاست بین او با گل و پر نموده اند
نور فقط نقاب اوست نجمه به پیچ و تاب اوست
کاظم و نجمه بهر حق هدیه پسر نموده اند
خنده ی او چه می کند با دل اهل معرفت
جمله زمین و آسمان تای کمر نموده اند
فاطمه و نبی ببین دست به دست حیدرند
نذر وجود حضرتش درّ و گهر نموده اند

 

اشعار نو


در حال آماده سازی ...
 

ذکر و سرود


آهو
بازم یه آهو اومده تو حرمت نشسته
چشمای خیس و خسته‌اش و به کرمِ تو بسته
نذار که این آهو بره با این دلِ غمینش
صیاد بی رحمِ گناه نشسته تو کمینش
آهوی خسته‌‌ منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یه دل شکسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یا علی موسی الرضا ـ مدد رضا جان رضا (3)
تو شب میلاد رئوف دست من و عنایت
باز اومده آهوی تو واسه کمی ضمانت
می‌خوام که مثلِ قدیما رامِ تو با صفا شم
ردّم نکن بذار بازم قربونیِ رضا شم
آهوی خسته‌‌ منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یه دل شکسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یا علی موسی الرضا ـ مدد رضا جان رضا (3)
یادم می‌آد وقتی منو داشتی جدا می‌کردی
از میونِ غصه و غم منو رها می‌کردی
یه حس و حالی هی می‌گفت یه وقت نشی غریبه
آقا رو داشته باش که هم امام و هم حبیبه
آهوی خسته‌‌ منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یه دل شکسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یا علی موسی الرضا ـ مدد رضا جان رضا (3)

گره گشا
وقتی قدم تو حرم امام رضا گذاشتم
پای ضریح با صفاش دلم رو جا گذاشتم
دلم غلامش شده
آهوی رامش شده
یا علی موسی الرضا
همش کلامش شده
یا علی موسی الرضا - یا علی موسی الرضا (2)
**********
میون ایوون طلاش یه آرزویی کردم
منم مث کبوتراش دورِ سرش بگردم
تا به ابد یارشم
همیشه بیمارشم
به گردنم حق داره
چونکه نمک خوارشم
یا علی موسی الرضا - یا علی موسی الرضا (2)
 کنار اون سقا خونه اش اشکای دونه دونه
کی مثل تو امام رضا درد منو می دونه
حال و هوایم تویی
نغمه و نایم تویی
آقا تو این بی کسی
گره گشایم تویی
یا علی موسی الرضا - یا علی موسی الرضا (2)

رونما
مژده که ماه هشتمین
دشمن ظلم و جور و کین
ضامن خسته آهوان
آمده مقتدای دین
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
شام سیه سحر شده
موسم غم به سر شده
کاظم آل مصطفی
صاحب گلْ پسر شده
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
زندگیم فدای تو
عرش و سما گدای تو
اهل فلک به صف شده
در صفِ رونمای تو
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
جلوه‌ی ذات کبریا
حال مرا نظر نما
می‌شنوم ز عرش حق
نغمه‌ی یا رضا رضا
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)

نگاه حرم
پر می‌زنه مرغِ دلم سوی تو
تا که بشه دیوونه‌ی کوی تو
گفتی می‌آی لحظه‌ی جون دادنم
من می‌میرم تا ببینم روی تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
مرکز این سینه‌ بود جای تو
دیده فدای رخِ زیبای تو
سر به قدومت بگذارم رضا
تا بشوم شاهدِ رؤیای تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
عاشقم و عاشقِ سیمای تو
از کوچیکی دل شده شیدای تو
اینقده دل اومده پای ضریح
تا که بشه نذرِ تماشای تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
جان به فدای حرم و نام تو
می بده ظرفِ دلِ من جام تو
مثلِ کبوتر می‌زنم بال و پر
لوله‌ی من هر گوشه‌ی بام تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
وقتی تو اون صحن و سرا می‌روم
با صد هزار شور و نوا می‌روم
وقتی می‌شم محوِ نگاهِ حرم
انگار دارم کربلا می‌روم
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)

پیمانه
ساقی بده پیمانه‌ای که دل و دلبر آمد
علی ابن موسی الرضا گلِ حیدر خوش آمد
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
ز میِ سقاخانه‌ات قدحی ده بنوشم
مادر از نامِ پاک تو زده حلقه به گوشم
دلِ من مانده در بزمِ صدفِ عشقِ ساقی
گل عشقِ تو را مولا کجا هرگز فروشم
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
دلم امشب دیوانه‌ی گلِ رویت رضا جان
شده امشب مستانه‌ی سر کویت رضا جان
چشم به راه عنایت شد، سر به زیرِ خجالت
تو بخوان تا دمی آید او به سویت رضا جان
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
چه بگویم از نورِ آن حرم و بارگاهت
بده تسکین دردِ مرا با درمانِ نگاهت
ماهی میان سینه‌ام به نامِ تو کشیدم
مرکزِ پرگار دل و دل شده گِردِ ماهت
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)

 

شور و بحر طویل


رضاجان رضا جان
ای ضامن آهو (رضا جان رضا جان) ـ ای دلبرِ خوشرو ـ مجنون تو هستم ـ دردانه‌ی مهر رو * ای شاه خراسان ـ ای عقل و دلِ و جان ـ امشب شده‌ام من ـ بر خوانِ تو مهمان * ای سوز و گدازم ـ ای راز و نیازم ـ امشب بزن از لطف ـ مهری به جوازم *  ای حاصلِ کوثر ـ از آلِ پیمبر ـ تو فاتح عالم ـ ای زاده‌ی حیدر * ای شاهِ ولایت ـ من گشته گدایت ـ لب می‌زنم امشب ـ بر جامِ ثنایت

رضا(ع)
گل حیدر (رضا) ـ عشقِ پیمبر ـ غنچه‌ی کوثر ـ شافع محشر * ز تو مستم ـ بده به دستم ـ می الستم ـ عاشقت هستم * گلِ زیبا ـ ای همه غوغا ـ دل شده شیدا ـ بهرِ تو مولا * تویی یارم ـ تویی نگارم ـ چاره‌ی کارم ـ دار و ندارم * تو امیدم ـ همه نویدم ـ عشق تو دیدم ـ جز تو ندیدم * تو صفایی ـ مردِ وفایی ـ می‌گن تو عالم ـ گره گشایی * من غلامت ـ مرغکِ بامت ـ شفای دردم ـ گفتن نامت * تو نظر کن ـ به دل گذر کن ـ نخل دلم را ـ تو پرثمر کن

یا علی موسی الرضا (4)
شمع و گل و پروونه به دستش
جام و می و میخونه به دستش
عالم همه محوِ رخِ زیباش
صدها دلِ دیوونه به دستش
*  *   *
عکس مه و خورشید تو نگاهاش
می‌لرزونه دل رو با صداهاش
هر چی کهکشونِ جیره‌خوارش
یک دنیا ستاره زیرِ پاهاش
*  *   *
عاشقی با اون داره صفایی
عشقش به جهان داده جلایی
این آقا به گوشه‌ی نگاهش

می‌کنه دلا رو کرب و بلایی
*  *   *
اون که انتهای سرنوشته
با محبتش رو دل نوشته
آی زمین و آسمون بدونید
عاشقِ رضا جاش تو بهشته
*  *   *

آقام آقام آقام امام رضا(3)
کی بوده سر به راهم کرده
کی بوده یه نگاهم کرده
همه عالم خبر دارند که
منو آقام صدایم کرده
زیارت دل اگه می‌شه نصیبم
دوستم داره اونه تنها حبیبم
* * *
اگه از من نظر برداره
همه‌ی زندگیم بیماره
اگه مولا نباشه یارم
کار قلبم نگو که زاره
اگه تو دنیا من غمی ندارم
واسه همینه این آقا رو دارم

اشعار زیبا به مناسبت میلاد کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س)

سلام

در ین پست اشعار در مدح بانوی کریمه حضرت فاطمه معصومه درج شده است امیدوارم که همه عاشقان حضرتش مورد عنایت خاصه حضرت قرار بگیرند.

قطعه و مفرد


معصومه
لقب گرفته‌ای از حجت خدا چون که
رضا تو را گرفت در آغوش و گفت معصومه

ذوب
همچو شیشه‌ای شکسته اومدم تو حرمت
تا که با شعله نگاهت من و ذوبم بکنی

رباعی و دوبیتی


زهرا‌(س)
امشب که گلی نجمه به بر آورده
بر سینه‌ی عرشیان شرر آورده
گویند به گوش هم در افلاک و زمین
حق حضرت زهرای دگر آورده

اشعار عروضی


 بارگاه
به دل حک شد به خط آشنایی
شب میلاد و آغازِ گدایی
گدای بارگاهِ سبزِ عشقم
ببین امشب دلم گشته هوایی
به پیش پای تو غرقِ سرشکم
که شاید سر زنی بر بی‌نوایی
کریمه کاسه‌ام بنگر که بالاست
کرم بنما تو هر چه می‌توانی
تویی معصومه، عصمت پیش رویت
کند سجده از این نورِ خدایی
تویی بانوی قصرِ سرخِ مذهب
که با زینب همیشه هم صدایی
همین بس از تو ای معصومه جانم
لقب گیرنده‌ از جامِ رضایی
رضا نامِ تو را معصومه خوانده
که سر تا پا چنین زهرا نمایی
همه امشب کنارِ بارگاهت
من و این گریه و فصلِ جدایی
دلِ فطرس شده در شامِ میلاد
اسیرِ گنبدِ زردِ طلایی

کریمانه
ای گوهر درّدانه، یا حضرت معصومه
ای روح کریمانه، یا حضرت معصومه
موسی به برش گلشن، شد دیده‌ی او روشن
یاسی‌ تو به گلخانه، یا حضرت معصومه
نجمه شده روحانی، ‌از آن رخ عرفانی
گویند به کاشانه، یا حضرت معصومه
چشمانِ رضا خندان، قلبش چو درّی غلطان
از دیدن جانانه، یا حضرت معصومه
ای چشمه‌ی پاکی‌ها، ای مَضجَعِ خوبی‌ها
آبادیِ ویرانه، یا حضرت معصومه
حوا شده مسرورت،‌ مریم کمی از نورت
ای روح مسیحانه، یا حضرت معصومه
بانو نظری بنما، امشب تو بر این نجوا
از عاشقِ دیوانه، یا حضرت معصومه

طلوعِ عصمت
ای همه آسمانِ شده، خیره‌ به هر نگاه تو
چشم رضا ستاره شد، مانده کنارِ ماهِ تو
لشگرِ حوریان ببین، برگِ خزانِ مقدمت
آمده‌ تا که بال خود، فرش کند به راهِ تو
سینه‌ی کاظم ار شده، شاد ز مقدم شما
برده قرار نجمه‌ را، خنده‌ی گاه گاهِ تو
وقتِ ظهور عفت و طلوعِ عصمت آمده
مانده شبِ سیاه دل، منتظرِ پگاه تو
کی بشود که شاعری، مدح کمال گویدت
وصف کند ز گوشه‌ی گنبد و بارگاه تو
کاش کنی عنایتی، ز روی لطف و مرحمت
همیشه باشد این دلم، مرغکِ در پناه تو
خجل به محشرم مکن، به پیشِ چشم دیگران
دیده‌ی انتظار من، شفاعت و اله تو


اشعار نو


در حال آماده سازی ...
 


ذکر و سرود


شفیعه
آسمون‌ها گل براش هدیه آوردند
کهکشون‌ها عطرش و هر جا می‌بردند
هر ستاره مستِ دیدارِ دوباره‌اش
هر فرشته دلا رو به اون سپردند
از سماء ندا می‌یاد مقام اون خیلی رفیعه
من و روزِ‌ محشر و لطفِ تو بانویِ شفیعه
معصومه جانم یا معصومه جانم (3)
هر فرشته دلْ گره زده به بالش
چشمِ نجمه به گلستانِ جمالش
نور این گل که شبیهِ گلِ یاسه
شده موسی مستِ حجبِ بی مثالش
دختری اومده تو عرش و سما که بی‌قرینه‌است
به همه مژده بدید ثانی زهرای مدینه‌است
معصومه جانم یا معصومه جانم (3)
همه عالم پیش پاش سر به سجودند
حوریان از قدمش گرمِ سرودند
در حضورِ رخِ دریای کرامت
دیگه زنها مثل یه چشمه و رودند
هر چی از کرامتش دم بزن بازم نگفتم
عمری این کریمه پشت و پناهمه نیفتم
معصومه جانم یا معصومه جانم (3)

کریمه
یه دلم عاشق و حیرون
یه دلم شیدا و مجنون
به دلم می‌گم نخور غم
اومده باغ و گلستون
دیدن گل های خنده روی لب چه باصفاست
شب عیدِ خواهرِ اربابمون امام رضاست
مولاتی یا معصومه ـ یا معصومه ـ یا معصومه (3)
کی می‌گه که من ندارم
تو فقیری بی قرارم
توی دنیا پادشاهم
تا که این بی‌بی رو دارم
چیزی که عیونه آخر دیگه حاشا نداره
نوکر معصومه تو زندگی غوغا نداره
مولاتی یا معصومه ـ یا معصومه ـ یا معصومه (3)
یه دلم شهر مدینه‌ ست
تو بقیعِ بی قرینه‌ ست
خنده معجون شده با اشک
شب بانویِ کریمه ست
من که امشب با یه قلبِ بی‌ریایی اومدم
تو حریمِ این کریمه به گدایی اومدم
مولاتی یا معصومه ـ یا معصومه ـ یا معصومه (3)

شراره
امشب این قلبِ من شراره داره ـ معصومه جان
آسمونِ چشام ستاره داره ـ معصومه جان
هوس ضریحت و نظاره داره ـ معصومه جان
می‌گم با نم نم چشام با این نوای شیدا
کریمه‌ی آلِ نبی خوش آمدی به دنیا
سیدتی سیدتی یا معصومه جانم (3)
هر چی بارون به پیش پات می‌بارم ـ معصومه جان
سر رو بر ضریح با صفات می‌زارم ـ معصومه جان
قلبِ مجنون برات هدیه می‌آرم ـ معصومه جان
شکوفه بارونه خدا به سرسرای کاظم
صل علی محمدِ ذکر و نوای کاظم
سیدتی سیدتی یا معصومه جانم (3)
شب عید و دلم بهونه داره ـ یا فاطمه
نغمه گرم و عاشقونه داره ـ یا فاطمه
هوای گنبد و آشیونه داره ـ یا فاطمه
از حرمت تا به بقیع دلم اسیرِ غوغا
فاطمه‌ی معصومه‌ای هستی شبیه زهرا
سیدتی سیدتی یا معصومه جانم (3)

مرحبا
مرحبا ای مهربان همسرِ موسی
گهری آورده‌ای در برِ موسی
خانه نورانی شده اهل دل شادند
از وجودِ مقدم دختر موسی
معصومه جان معصومه جان ـ یا معصومه (4)
می‌رسد از آسمان بانگ و فریادی
کاظم از شوق و شعف می‌کند شادی
با نگاهی بر گلِ روی آن دختر
کاظم از مادر کند دم به دم یادی
معصومه جان معصومه جان ـ یا معصومه (4)
حضرت موسی الرضا با دلی پر شور
در بغل معصومه را، وصلِ نورٌ النور
زیر لب دارد رضا صد دعای خیر
از برای خواهرش چشم دشمن کور
معصومه جان معصومه جان ـ یا معصومه (4)
اهلِ قم اهلِ جهان در پناه تو
مرکزِ پرگارِ دین پایگاهِ تو
ای گل موسی تویی چون امیدِ ما
روز محشر عفوِ ما در نگاهِ تو
معصومه جان معصومه جان ـ یا معصومه (4)

شفاعت
جانِ عالم گردِ راهت
حسرت دل یک نگاهت
می‌برد از عاشقان دل
یک نما از بارگاهت
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه (2)
شمس روحم، مهر و ماهم
تکیه‌گاهم جان پناهم
کن شفاعت روز محشر
بنده‌ای غرقِ گناهم
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه (2)
ای حدیثِ سوز و سازم
زندگی را رمز و رازم
پیشِ چشمم چون صراط است
نامِ تو مهرِ جوازم
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه (2)

 

شور و بحر طویل


مددی معصومه جانم (3)
آمدی جلوه‌ی کوثر ـ حامی دین پیمبر ـ شبیه زهرای حیدر ـ دخترِ موسی بن جعفر ـ عالم گشته منور ـ از تو ای یاسِ مطهر * تو کریمه‌‌ی امیدی ـ تو که نوری و نویدی ـ تویی شرح هر سفیدی ـ تویی دشمن پلیدی * تو به درد ما شفایی ـ از تبارِ مصطفایی ـ تو بهارِ مرتضایی ـ تو حدیث هل اتایی ـ ثانیِ خیر النسائی ـ معدن صدق و صفایی ـ مظهر لطف و وفایی ـ بانویی حاجت روایی ـ تو به غربت آشنایی ـ چونکه خواهرِ رضایی . . .

 

شعری زیبا در مدح سلطان ارض طوس

آن خالقی که بر تن بی روح جان دهد 

مهر تو، رایگان، به دل خاکیان دهد

شخصی کریم، جود بلا  شرط می کند

آری، خدا هر آنچه دهد، رایگان دهد

هر نعمتی که داد خدا، بی سوال داد

وصل تو را، که خواسته ام، بی گمان دهد

از خلقت تو، خواست خداوند لامکان  

ما را کنار رحمت عامش مکان دهد

گر جان دهم، به یک نگهت، سود با من است

کالای خویش را، که بدین حد گران دهد؟

بی امتحان مرا به غلامی قبول کن

رسوا شوم، اگر دل من امتحان دهد

دارم امید، لطف تو گیرد چو دست من

دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد

می خواست گر خدای نبخشد گناه ما

ما را چرا امام چنین مهربان دهد؟

آن پرچمی که بر سر بام حریم توست

راه بهشت را به محبان نشان دهد

قلب (حسان) به یاد تو از غصه فارغ است

در انتظار این که به پای تو جان دهد

روز جزا که در صف قرآن و عترتیم

ما را امام ثامن ضامن امان دهد

حبیب چایچیان" حسان "

یا صاحب الزمان

مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز

چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز

لاله‏ها، شعله کش از سینه داغند به دشت

در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز

از سراپرده غیبت خبرى باز فرست

که خبر یافتگان، بى خبرانند هنوز!

آتشى را بزن آبى به رخ سوختگان

که صدف سوز جهان، بدگهرانند هنوز

پرده‏بردار! که بیگانه نبیند آن روى

غافل از آینه، این بى‏بصرانند هنوز!

رهروان در سفر بادیه، حیران تواند

با تو آن عهد که بستند، برآنند هنوز

ذرّه‏ها در طلب طلعت رویت، با مهر

همچنان تاخته چون نوسفرانند هنوز

سحرآموختگانند، که با رایت صبح

مشعل افروز شب بى‏سحرانند هنوز

طاقت از دست شد، اى مردمک دیده! دمى

پرده بگشاى! که مردم نگرانند هنوز

اشعار شهادت امام جعفر صادق

من کیستم حقیقت حق را خزانه ام

 بیرون ز مرز فکر و خیال و فسانه ام

بنیانگذار مذهب و مسندنشین علم

فیض مدام فلسفه عارفانه ام

سبط نبى و پور على، نجل فاطمه

 الگوى صبر و صلح حسن را نشانه ام

آئینه دار نهضت سرخ حسینى ام

 چون عابدین به نخل عبادت جوانه ام

بحرالعلوم باب من است و سخا و جود

 یک قطره اى بود ز یم بیکرانه ام

استاد فقه و فلسفه و منطق و اصول

 پرچم فراز علم به قاف زمانه ام

با این همه جلال در این جوّ قیرگون

 محصور کرده خصم ستم پیشه خانه ام

از یورش شبانه ابن الرّبیع پست

 آید به ناله سنگ ز سوز شبانه ام

لرزد به سان بید تن اهل بیت من

 تا مى کشد ز خانه برون وحشیانه ام

آن بى حیا سواره و من با تن ضعیف

 پاى پیاده در پى اسبش روانه ام

تندى کند که تند برو در بر امیر

 کندى اگر کنم بزند تازیانه ام

آنان که سوخته اند دَرِ خانه على

 آتش زدند از ره کین درب خانه ام

 (ژولیده اصفهانى)

ز هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت

 

دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت

 

چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند

 

ز دیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت

 

هنوز خانه زهرا نرفته بود زیاد

 

که آتش از درو دیوار من زبانه گرفت

 

سپاه کفر به کاشانه ام حجوم آورد

 

مرا بزمزمه و ناله شبانه گرفت

 

زباغ فاطمه صیاد، مرغ سوخته را

 

دل شب آمد و در کنج آشیانه گرفت

 

سر برهنه و پای پیاده برد مرا

 

پی اذیت من بارها بهانه گرفت

 

هنوز خستگی راه بود در بدنم

 

که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت

 

هزار شکرکه زهر جفا نجاتم داد

 

مرا بموج غم از مردم زمانه گرفت

 

چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول

 

که گه بزهر جفا گه به تازیانه گرفت

 

گرفت تاسمت نوکری زما«میثم»

 

مقام سروری و جاودانه گرفت

 

غلامرضا سازگار


دلم هواى بقیع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم

زنم به سینه که آمد محرم صادق

سلام من به بقیع و به تربت صادق

سلام من به مدینه به غربت صادق

سلام من به مدینه به آستان بقیع

سلام من به بقیع و کبوتران بقیع

سلام من به مزار معطّر صادق

که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع

سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع

ز غربتش چه بگویم که سینه‏ها خون است

براى صادق زهرا مدینه محزون است

دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت

که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است

همانکه غربتش از قبر خاکى‏اش پیداست

امام صادق شیعه سلاله زهراست

ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد

هدف به تیر جسارت امام صادق شد

همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا

ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد

امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند

امان که روح سبکبال شیعه را کشتند

براى فاطمه از بى کسى سخن مى‏گفت

براى مادرش از غربت وطن مى‏گفت

بخاک حجره‏اش از سوز سینه مى‏غلطید

پسر به مادر خود از کتک زدن مى‏گفت

از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن‏ربیع

دوانده در پى‏اش اندر مدینه ابن‏ربیع

فضاى شهر مدینه بیاد او تار است

هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است

هنور مى‏کشد او را عدو به دنبالش

هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است

هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است

هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است

سایت شیعتی

همان امام غریبی که شانه اش خم بود

به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود

میان صحن حسینیه ی دو چشمانش

همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود

دل شکسته ی او را شکسته تر کردند

شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بود

اگر تمام ملائک زگریه می مردند

به پای خانه ی آتش گرفته اش کم بود

حدیث حرمت او را به زیر پا بردند

اگر چه آبروی خاندان آدم بود

شتاب مرکب و بند و تعلل پایش

زمینه های  زمین خوردنش فراهم بود

مدینه بود و شرر بود و خانه ای ساده

چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود

امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد

همان امام غریبی که شانه اش خم بود

سروده علی اکبر لطیفیان


اگر چه عاشقی نالایقم من

مرید محض قال الصادقم من

دل ما لایق هر برتری شد

چو دینش دین حق جعفری شد

چو گویم ذکر اهل بیت مولا

شود دلشاد از من قلب زهرا

نمایم شادی قلبش مکرر

چو گویم از رئیس شیعه جعفر

ز شهری می گذشت آن بی قرینه

میان مکه و شهر مدینه

میان کوچه ها آن ماه می رفت

عجب مانند حیدر راه می رفت

زمین زیر قدومش مفتخر بود

زمان غرق گل خیر البشر بود

به دور شمس رویش همچو اختر

همه اصحاب و شاگردان جعفر

ملائک جملگی در بین راهش

همه در التماس یک نگاهش

رسد آن معدن نور و تجلی

میان راه در کوئی به طفلی

به کوچه کودک خرد سیه روی

به بازی بود با بازیچه گوی

به سوی طفل عاشق گشت راهی

به رخسارش نمود از دل نگاهی

گرفت از دست طفل آن گوی کوچک

تعجب کرد از این کار کودک

نگاهی کرد بر رخسار صادق

چو بلبل خیره شد او بر شقایق

گل زهرا سوالی کرد از او

الا ای نونهال پاک بر گو

عزیزم بیشتر از والدینت

ز که داری به قلب خود محبت

جواب آمد سوالت قلب برد

به زخمم باز هم اینک نمک خورد

منم دلداده یار غریبی

که از او نیست چشمم را نصیبی

دلم را برده و دلتنگ هستم

ز بوی باده‌اش از دور مستم

همیشه گفته ام هرشب به مادر

بگو قصه مرا از وصف جعفر

اگر چه گفته ام هر شب به بابا

ببر طفلت به وی پور زهرا

ولی داغش نهان دارم به سینه

نبرده او  مرا سوی مدینه

چو بشنید این سخن از طفل عاشق

ز دیده ژاله جاری کرد صادق

درون جام کودک پر عسل کرد

ز رافت طفل کوچک را را بغل کرد

بفرمود او به یارانش پیامی

بدین مضمون فرموده کلامی

که آیا غیر حب ،دین پایه دارد

به غیر عشق بر سر سایه دارد

بله در مکتب و دین ولایت

محبت هست مصداق شهادت



آن طائر بهشتی تنها در آشیانه

چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه

سوزش شرار سینه ذکرش ترانه لب

آهش به اوج افلاک اشکش به رخ روانه

کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب

با دست بسته دشمن بیرون کشد زخانه

او با کهولت سن با قامت خمیده

این با قساوت قلب در دست تازیانه

آن زاده پیمبر ارثیه اش ز حیدر

این بود کز سرایش آتش کشد زبانه

هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت

دیگر نخورد یارش سیلی در آستانه

آن عزت رفیعش آن غریت بقیعش

جز تل خاک نبود از قبر او نشانه


منبع: وبلاگ اشعار مذهبی

شعر شهادت امام صادق(ع)

با سلام

پیشاپیش شهادت امام صادق(ع) را خدمت شما رهروان راه اهل بیت تسلیت عرض می نمایم اشعار شهادت امام صادق(ع) که از وبلاگ دوست گرامیم حسن فطرس برداشته ام رو برای شما دوستان قرار دادم امیدوارم که مفید واقع بشه.

برای دیدن اشعار بر روی ادامه مطلب کلیک کنید...

ادامه مطلب ...

آموزش مداحی به صورت آنلاین

سلام 

یک ایده به ذهنم خطور کرده که هنوز خام و ناپخته است که میخوام از شما بزرگواران نظر بخوام ببینم اصلا جواب میده یا نه؟  

جرقه: 

توی لیست بازدید کنندگان وبلاگم رو که نگاه می کردم بیشترین کلمه ای که توی موتور جستجوی گوگل سرچ شده بود و به وبلاگ بنده لینک داده شده بود کلمه (آموزش مداحی) بود که مشخص بود که خیلی ها علاقه به این کار دارن و دنبال این مطلب می گردن لذا...

ایده:به ذهنم خطور کرد که اگه یک اتاق مجازی توی وب طراحی کنیم که توی اون یک عده از اونایی که دسترسی به کلاس مداحی ندارن و از اون طرف علاقه و استعداد زیادی در این امر دارن بیان و داخل این سایت ثبت نام کنن و در ساعات مشخصی از روز بتونیم اونجا به صورت آنلاین آموزش داشته باشیم به وسیله صوت که خود این یک برنامه نویسی قوی میخواد (برای طراحی سایت) و همچنین یک اینترنت پر سرعت(برای برگزاری کلاس های آنلاین آموزش مداحی). 

 البته مخاطبین این سایت بیشتر اونایی هستن که در شهرایی زندگی می کنن که کلاس مداحی در اون شهر نیست و یا این که در خارج از مرز هستند و علاقه به این موضوع دارن. 

البته اگر چنین چیزی بخواد راه اندازی بشه حد اقل ۶ ماهی طول می کشه. 

شما نظر بدین آیا اصلا خوبه بده مسخره است عالیه افتضاحه نمی دونم خلاصه من تابع نظر جمعم. 

اشعار نوحه و سینه زنی و مداحی حضرت ابالفضل(ع)

این اشعار سروده حسن فطرس شاعر خوش ذوق اهل بیت است.

این اشعار مذهبی و اشعار آئینی شامل شعر مدح حضرت ابالفضل ، روضه حضرت ابالفضل ، شعر سینه زنی ، اشعار روز تاسوعا ، شعر شب تاسوعا و بحر طویل و ... است .

**********************************************************

البته این شعر را هم گفته اند که از لبان مبارک امام زمان در مدح عموی گرامیشان جاری شده است.

یادم ز وفای اشجع الناس آید

از چشم ترم سوده الماس آید

آید به جهان اگر حسین دگری

هیهات برادری چو عباس آید

*********************************************************

بر روی ادامه مطلب کلیک کنید تا تمامی اشعار را مشاهده نمایید.

ادامه مطلب ...

شعر مدح مولا علی (ع)

باسم رب العالی الاعلی و رب المرتضی

می کنم در ماه رحمت وصف آن شیر خدا

باید امشب دل پر از احساس کرد

تا شب قدر علی این سینه را الماس کرد

باید از اعماق دل نام علی را هم سرود

چون علی بهر محمد  یاوری دیرینه بود

هر که از ذکر علی غافل بود، جاهل بود

بی ولای او ، نماز هر کسی باطل بود

ذکر مولا فاتح قلب همه است

ذکر حیدر روز و شب یا فاطمه است

بشنوید ای مردمان حق پرست

عشق حیدر از ازل در تار و پودم بوده است

در مه غفران مه رحمت، ماه توبه، ماه عشق

می سرایم مدح مولایم علی، آن شاه عشق

از قلم خواهم مرا یاری کند

پیش مولا آبروداری کند

هان مسلمانان عاشق ! شیعیان پاکدل

عشق او گشته عجین، از کودکی با آب و گل

یاد دارم مادرم نام علی یادم بداد

شیر را با عشق مولا در دهان من نهاد

گفت روزی مادرم فرزندکم ای دلبرم

من تو را با عشق مولایم علی می پرورم

یاد دارم روزها با عشق تو سر کرده ام

روز و شب مداحی اولاد حیدر کرده ام

یاد داری یا علی نذرت جوانی کرده­ام؟

در مسیر عشق تو من جانفشانی کرده­ام!

مه ،مه رحمت بود ماه صیام است ونماز

وه چه خوش ماهی بود ماه دعا ، راز و نیاز

حرفی از راز و نیاز آورده ام مولای من

سینه را لبریز از سوز و گداز آورده­ام مولای من

هان تو ای شیعه چرا بر خواب غفلت می روی!!

در سحر آیا تو مغروق  خدایت می شوی؟

گر تو مولایت علی باشد چرا راهت جداست؟

عاشق مولا همیشه غرق در ذات خداست

اقرا ای شیعه تو در مصحف، صفات مومنون

الذین هم فی صلاتهم خاشعون

شیعیان! راه علی تا روز محشر زنده است

هر که دارد عشق او ، وا... او پاینده است

اشعار شهادت مولا علی (ع) سروده حسن فطرس شاعر

شعر و مصیبت لیالی قدر و شهادت امام علی علی(ع) سینه زنی و نوحه حضرت علی (ع)

ذکر شور 

برای دیدن اشعار بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

ادامه مطلب ...