موج می زنه ماتم ، تو چشم دریائیش یادش میاد تا خاطرات کربلائیش مشک اباالفضل گریة اصغر وقـت وداع و نـگاه آخـر وقتی یه گوشه غریبونه ، روضة کربلا می گیرند با صدای گریة زینب ، فرشته ها عزا می گیرند ---------------------- کنج قفس سوخته ، بال و خستهش دیگه آروم نمی گیره دل شکستهش غروب که میشه دلش می گیره با قلبی محزون داره می میره موسم پایان جدایی ، سر رسیده برای زینب حالا شده گوشة خونه ، مقتل و کربلای زینب « بی شکیبه ، چه غریبه ، با دل خونش ، چشم گریونش » منبع : وبلاگ در نواحی نوحه
سلام سید
دعایم می کنی گاهی؟
نظر کن بر وبم گاهی!
وگرنه می کشم آهی!
که بیفتی توی چاهی!
سلام بر داداش حسین گل
می بینم که شاعر شدی بلا!
اگر پروانه ای آمد به خانه پیامی بهـر ما دارد نشانه
نوشته روی بال رنگ رنگش به زیبایی آن طرح قشنگش
بیا در زندگی تا میتوانی بکن با اهل خانه مهربانی
به سختی وخوشی مانندجان باش به تلخی ها چنان آب روان باش
سلام
وبلاگ خیلی خوبیه
التماس دعا
سلام برادر بزرگوار
بحمدلله وبلاگ مفیدی دارید خوشحال میشم اگه یه سری هم به وبلاگ من بزنین
به امید ظهور نور
زینب همان کسی ست که در راه عصمتش
عباس میدهد ، نخ معجر نمی دهد
عباس اگر رود بخاطر ناموس کربلاست
ورنه یل علی به کسی سر نمی دهد