قطعه و مفرد
نام
گوش کن هفت آسمان در شور و حالی دیگرند
عرشیان و فرشیان نام محمّد میبرند
اشعار و سرودهای میلاد حضرت محمد (ص)
رباعی و دوبیتی
مالک
محمّد وارث پیغمبران است
که او سلطانِ شهرِ دلبران است
به حق فرمود حق لایزالی
محمّد علت خلقِ جهان است
طنازی
ملَک را دیدنش باشد نیازش
خدا از عشق او در سوز و سازش
بخنداند دلِ انس و ملَک را
چو طنازی کند با چشمِ نازش
تماشا
دو چشمِ آمنه بر روی احمد
گره خورده دلش بر موی احمد
گهی خندان گهی محو تماشا
چو میبیند خمِ ابروی احمد
زیبا
جهان را حق به عشقش آفریده
وجودش کلِ هستی را خریده
بگویم از مه رویِ محمّد
کسی زیباتر از او را ندیده
اشعار عروضی
نور
عرش را آذین کنند و فرش را جارو زنند
تا که بر بالای شهلای نگار ابرو زنند
حوریان افتاده از تاب و ملائک لب خموش
قطرهای از آبِ کوثر بر سیه گیسو زنند
وه چه چشمانی، چه مژگانی، چه برقِ روشنی
پیش چشمش اختران چون ذرهای سو سو زنند
عرشیان در وقتِ دیدارش همه صف میکشند
عاشقان مدهوش و دم از ذکر الاّ هو زنند
از سماء پل نوری از سیارههای بی شکیب
تا حریم مکّه از شوق و شعف زانو زنند
کعبه دامن را گشوده، دل اسیر و منتظر
تا که هر چه زودتر بلکه صدای او زنند
از زمین و نه فلک آوای احمد میرسد
از همه ارکان هستی یا محمّد میرسد
با وجودش سینهی محزون دلان مسرور شد
حقّ ز یومن خلقتش آخرِ به خود مغرور شد
چون خدا میخواست هر دم صحبتی با او کند
جبرئیل آمد برای وحیِ او مأمور شد
عاقبت شیطان که در چارم فلک ره میگرفت
از حریم آسمان اوّلین هم دور شد
هر چه ظالم بود در اقصی نقاط این زمین
لحظهی میلاد احمد لال گشت و کور شد
طاق کسری بر خودش لرزید از مولود او
هر بتِ بیجان برای سجدهاش مجبور شد
خستگان دیدند از مشرق به مغرب ناگهان
آسمان روشن شد و عالم سراسر نور شد
از زمین و نه فلک آوای احمد میرسد
از همه ارکان هستی یا محمّد میرسد
این پسر محمود و احمد، آخرین پیغمبر است
رحمت للعالمین است و وجودش اطهر است
او بشیر است و نذیر است و بود یاسین و نون
داعی و شمس است و بر هستی بسانِ گوهر است
جملهی پیغمبران از او خبر آوردهاند
او ابوالقاسم محمد، انبیاء را زیور است
هر خطِّ قرآن بود تعریفی از رفتارِ او
او خودش تفسیرِ هر حرفِ کتابِ داور است
در مقام او فقط این جمله را گویند و بس
حق که چون نوری ست، او نورِ خدا را پیکر است
گر چه دین های زیادی پیروانی داشتند
دین او اسلام و از ادیان دیگر سر تر است
از زمین و نه فلک آوای احمد میرسد
از همه ارکان هستی یا محمّد میرسد
سریر
آمد به زمین صدای پژواک
ای اهلِ جهان ز غصه حاشاک
وقتِ غمِ بی کسی به پایان
اسلام بیاورید بی باک
با حبّ نبی جدا شوید از
هر نالهی دنیویِ این خاک
چون آمده نوری از خداوند
دیگر نشود دلی ز غم چاک
بر دورِ سریرِ شَه نبوّت
صد جانِ فرشته گرمِ چالاک
بر سر درِ آن سریر با زر
بنوشته خط از مرکَبی پاک
این تخت نبوّت است احمد
لولاک لَما خلقتُ افلاک
* * *
آدم شده مستِ روی ماهش
ادریس دلش چو گردِ راهش
خضر است به مجلسش سخنران
داوود به مدحِ یک نگاهش
الیاس شده خمار و مدهوش
نوح است به کشتی پناهش
یونس نظرش به بحرِ دیده
یعقوب قسم خورد به جاهش
موسی که عصا کنار انداخت
عیسی بخرد کمی ز آهش
پر آب چو زمزمِ خلیل است
از حاصلِ اسمعیل چاهش
یوسف بِبُرَد به تیغ دستش
از دیدن مژهی سیاهش
* * *
هستی ز وجودِ او معطّر
پای قدمش هزار دلبر
لعلِ لبِ او به شکلِ یاقوت
نازِ نظرش، شکوهِ ساغر
از رود ظلالِ چشمهایش
پر گشته سبویِ حوضِ کوثر
گوید به خودش خدای احسنت
چون خلق نموده حقِ دیگر
در نورِ جبینِ اوست عکسی
از فاطمه آن عزیزْ دختر
عبداله از او چو گرمِ خیرات
شاد از رخِ مصطفاست مادر
لب بسته چو آمنه به گوشش
لالایی آمنهست حیدر
* * *
از خلقت او خدای سرمد
داده به تمام آدمی ید
تا حبلِ متینِ او بگیرند
نامش ببَرند هماره بی حد
از نغمهی آسمانیش خلق
گردیده فلک به دستِ ایزد
با حبّ رسول این میسّر
میزان تمییزِ نیکی و بد
با اوست که جملگی حاجات
یا گشته قبول یا شود ردّ
دانی ز چه روی خلق گشتیم
عالم همه نذرِ مویِ احمد
بر طاقِ جنان نوشته با نور
اجرِ صلوات بر محمّد
پروانه
هر دلی پروانه در کوی محمّد میشود
عاشقی دیوانه از روی محمّد میشود
در قیامت چشم و دل سوی محمّد میشود
کار ما در کُنجِ ابروی محمّد میشود
* * *
هر که خواهد روز محشر خنده بر دل آورد
یا که رمزی را برای حلِ مشکل آورد
یا که در باغِ جنّان جایی به حاصل آورد
چارهی کارش خمِ مویِ محمّد میشود
* * *
هر که میخواهد دلش پر نور و روحانی شود
باغ روحش مملو از سبزی و ریحانی شود
در کنارِ سفرهی عشّاق مهمانی شود
درد او درمان به گیسوی محمّد میشود
* * *
هر که مجنون وار در عشق رسولش خانه کرد
از میِ سبزِ نبوّت جرعه در پیمانه کرد
در حریمِ عشقِ احمد مستیِ جانانه کرد
بر خدا سوگند آهوی محمّد میشود
اشعار نو
وجود آسمانی
تو از بهار آمدی
به انتظار کوچههای منتظر رقم زده
تو آمدی و با ظهور نور تو
شب سیاه و تیره رفت
نشست پای دیدنت به چشم تار و خیره رفت
تو آمدی ستارگان
دوباره جان گرفته و شهابها جوان شدند
در آسمان
هزار اتفاق تازه شد ز تو پدید
چو یاس شد همه جهان
سپید گشت، ای امید
تو که قدم به کهکشان ما زدی
هوای تازهای دمید
دم از صفای ما زدی
بهشت شد وجود ما
شفا گرفت روح ما
خراب شد امارت نشسته بر خرابهها
فرو نشست آتش و شرارهها و کینهها
شکسته شد تمام بت خزانهها
برآمدند جوانهها
سرودها، ترانهها
چه عاشقانه آمدی
چه عارفانه در دیار خاکیان قدم زدی
هنوز در خیال تو
به این خیال ماندهام
چه منتی به ما نهادهای، همیشه جاودان
که با وجود آسمانیت بر این زمینیان
تو سر زدی
ذکر و سرود
زمزمه
از دلِ اهلِ آسمان زمزمه آمد
مژده به عاشقان ابالفاطمه آمده
آمد بهارم
زیبا نگارم
دار و ندارم
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
ستوده خلقت خودش خالقِ سرمد
لحظهی خلقِ گلِ سیمایِ محمد
گفته که احسنت بر این چهرهی زیبا
نیست دگر همچو گلِ چهرهی احمد
ای عشقِ هستی
ای شور و مستی
بر دل نشستی
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
جمله فرشتگان همه مستِ نگاهش
دل ببرد ز خالقش آن رخِ ماهش
قلبِ تمامِ انبیاء بر سرِ راهش
بوسه زنند همه بر آن خالِ سیاهش
عالم گدایت
جان ها فدایت
مولا عنایت
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
شمس و قمر حکایت از هالهی رویش
عالم و آدم همه دیوانهی کویش
بسکه کرم دارد و آقاست محمّد
انس و ملک یکسره بر خوانِ نکویش
ذکرِ زبانم
شور و توانم
روحِ اذانم
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
غزل
دل عالم، شده مست و غزل عشق میخونه
آسمونها، از قدومش به خدا نور بارونه
داره عاشق، زیر لب این، ترانه رو میخونه
شده احمد، لیلی دل، دلم اون رو مجنونه
پسر آمنه محمّد
همه جا زمزمه محمّد
یا ابالفاطمه محمّد
یا ابالفاطمه محمّد ـ یا ابالفاطمه محمّد (2)
بده ساقی، می باقی، گشته شادیام حاصل
تا که چشمام، به نظارهاش، بشه یک لحظه قابل
رحمت حق، شده امشب بر همه هستی شامل
شده بعد از نیمهی ماه، ماهِ عشقِ من کامل
کهکشانها ستاره بارون
توی دستِ فرشته گلدون
گلاب و عطر و آینه شمعدون
یا ابالفاطمه محمّد ـ یا ابالفاطمه محمّد (2)
نقش
این شبا دل تو سینه نیست عازمِ کوی احمد است
چون که شبِ تولدِ نبیِ ما محمّد است
یا محمّد ـ قدم به چشمِ ما نهادی
یا محمّد ـ فدای تو این همه شادی
ای همه هست فاطمه ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
صدای قلبِ آمنه ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
مولانا نبی مولانا (3)
یه نقشِ زیبا رو دلم همیشه غوغا میکنه
گنبد سبز نبوی دلم رو شیدا میکنه
یا محمّد ـ تو هر سرایی پا بذارم
یا محمّد ـ نامِ تو رو تو سینه دارم
تو قبلهگاه دلمی ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
تو حلّ کنِ مشکلمی ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
مولانا نبی مولانا (3)
در شبِ میلادِ نبی بوی شقایق اومده
دسته گلِ محمّدی امام صادق اومده
یا محمّد ـ دعای ما همه همینه
یا محمّد ـ جوازِ مکه و مدینه
فدای لطف و کرمت ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
حال و هوای حرمت ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
مولانا نبی مولانا (3)
بالِ ملک
به روی بالِ ملک حنای سرمدی است
به دستِ آمنه صد گلِ محمدی است
سر زده گلها ـ یا محمد
از دلِ صحرا ـ یا محمد
کعبه به نجوا ـ یا محمد
ای پدر زهرا یا محمد
یا رسول الله یا محمد (4)
چو دیده، دیده تو را، شده شکار رخت
تمام اهل سما، ببین خمارِ رخت
کرده اسیرم ـ رخ ماهش
دل ببرم بر ـ سر راهش
زندگی من ـ به پناهش
حسرت قلبم چشمِ سیاهش
یا رسول الله یا محمد (4)
تمامِ نازِ رخش به خنده منجلی است
که نقش بازوی او ولایتِ علی است
نور خدایی ـ به سرشتت
فدای عمر و ـ سرنوشت
آل علی شد ـ چو بهشتت
تو عشق حیدری و علی عشقت
یا رسول الله یا محمد (4)
شور و بحر طویل
صلِ علی محمدٍ و آله محمد (3)
هستِ هستی و کائنات ز مقدمِ وجودِ تو
مستی مستِ نگاه آن دو چشمِ پر زِ جودِ تو
شمس و شموس عالمین، امین دین، شه زمان
عشق عاشق فقط به عشقِ روی تو شده عیان
* * *
طراوات روحِ خستگان، کمال دین، بهارِ ما
ای بهترینِ بهتران، فقط تویی نگارِ ما
قلبِ عالم نشسته پای جام و آن سبوی تو
افتاده عمرِ خاکیان به پیچ و تابِ موی تو
محمد یا محمد محمد (4)
طبیبم حبیبم خمِ گیسوی احمد
نیازم نمازم گلِ روی محمّد
قرار گذاشته این دلم سر کوچهی می فروشا
قدم نهاده جان و تن، محلّهی حلقه به گوشا
چرا همه فرشتهها واسه دلِ مستم میمیرند
دلم رو دست میبرند، می بوسن و در بر میگیرند
برای این که دلبرم یه نگارِ ابرو کمونه
نگارِ من محمّدِ که جدّ صاحب زمونه
دیونه گشته این دلم دیونهی مدحِ محمّد
می میزنم ز جام حق به نیّت ابروی احمد
امشب دلم دل دیگه نیست یه قابِ عکسِ تو سینه
رفته مدینه جای خود گذاشته عکسِ مدینه
امشب شبِ تولدِ محمد بن عبدالله ست
پیَمبرِ دینِ خدا، پدر بزرگِ ثارالله ست
منبع : وبلاگ حسن فطرس
برای استفاده از کامل ترین بانک اشعار و سرودهای ولادت حضرت محمد روی لینک زیر کلیک کنید
اشعار و سرودهای میلاد حضرت محمد (ص)
از بذل محبت حضرت عالی در انتخاب اشعار این حقیر کمال تشکر و قدردانی را دارم
حسن فطرس
با سلام خدمت شما خیلی از سایت خوبتون متشکرم.من در شهر دمشق واقع در سوریه هستم و خوشحالم که من را در جستجوکردن شعر هایی از حضرت محمد(ص)یاری فرمودید.باآرزوی موفقیت همیشگی شما.
سلام خیلی ممنون که اشعار به این زیبایی را انتخاب کردید و باعث شدید که کسی مثل من هم به آن ها دسترسی داشته باشد.
بابا دستت بی بلا خدا خیرت بده
سلام ممنون خیلی استفاده کردم
به نام خدا
با سلام و خسته نباشید:
شعرهای بسیار زیبایی را انتخاب کرده اید بنده افتخار آن دارم که غلام ائمه و مداح هستم . اگر از شعرهای با وزن بهتر در عین زیبایی شعر انتخاب شود بسیار عالیست.
خداوند به همه شما اجر دنیوی و اخروی عطا فرماید.آرزوی پیروزی ، بهروزی و موفقیت و سلامتی شما را در ظل توجهات آقا امام زمان (عج) از خداوند منان خواستاریم/. برادر کوچک شما.*
در بند حسین ع هر که شد آزاد است *
هر دل که خراب او بود آباد است*
فردای قیامت که همه غمگینن*
هر دل که غم حسین ع دارد شاد است*
بسمه تعالی
با سلام ممنون از سایت زیباتون انشاالله همیشه غلام اهل بیت باشید.از اشعارتون تو وبم استفاده کردم امیدوارم که راضی باشید.
در پناه حق
یا علی
سلام
ممنون
عیدتان مبارک l
خوب بود
عالیه
عالی بود ممنون