آموزش مداحی - جلسه مذهبی فرهنگی انصار الرضا (ع) مشهد مقدس

اشعار مداحی- آموزش مداحی و مباحث فرهنگی سیاسی و اجتماعی

آموزش مداحی - جلسه مذهبی فرهنگی انصار الرضا (ع) مشهد مقدس

اشعار مداحی- آموزش مداحی و مباحث فرهنگی سیاسی و اجتماعی

دانلود سرود ولادت حضرت زینب (س) به همراه فایل صوتی سبک سرود

تو شبِ میلادِ زینب دلِ من آروم نداره
لبِ من خندون خدایا چشِ من بارون می‌باره
نه که یک بار ـ صد هزار بار ـ می‌گم مجنونِ امشبم
نه که امشب ـ صد هزار شب ـ می‌گم مجنونِ زینبم
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (2)
همه می‌گن بی‌قراری سر و سامونی نداری
گاهی می‌خندی ولی از دو تا چشمات خون می‌باری
می‌گم امشب ـ غیرِ زینب ـ کس و کاری من ندارم
برا زینب ـ شبِ میلاد ـ جونم و هدیه می‌آرم
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (2)
آخه زینب دختِ شاهِ خندق و بدر و حنینه
دختر زهرا اطهر خواهرِ آقام حسینه
توی مُلک ـ جود و رحمت ـ بانوی احساسه زینب
همه عاشق ـ ها می‌دونند ـ خواهرِ عباسه زینب
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (2)

دانلود سبک شعر

شاعر: حسن فطرس

شعر به مناسبت ولادت حضرت زینب (س) برگرفته از وبلاگ اشعار مذهبی

امشب ز اوج آسمان باران اختر می‌چکد**از انتهای کهکشان مینای کوثر می‌چکد

از دست ساقی تا سحر جرعه ز ساغر می‌چکد**بر دل رسیده کیمیا از دیده ها زر می چکد

امشب شب مولودی دردانه زهرا بود(2)

-----------------------------------------------

بر مقدم او از سما اختر نشانی می شود**ساغر به رقص آید کنون می جاودانی می شود

رنگین کمان در سجده اش قامت کمانی می شود**با یک اشاره از ازل دل آسمانی می شود

عشق از پی تفسیر او سرگشته معنا بود

امشب شب مولودی دردانه زهرا بود

----------------------------------------------

از نور روی او قمر رو سوی انجم میکند**خود را به پشت ابر ها خورشید هم گم میکند

چون غنچه ای لب وا کند طاها تبسم میکند**زهرا به اشک شوق خود در دل ترنّم میکند

او زیور هفت آسمان و زینت بابا بود

امشب شب مولودی دردانه زهرا بود

-------------------------------------------------

شد از هم اکنون صبر عالم واله و شیدای او**شمس و قمر پروانه ای بر چهره مهتاب او

او بی قرار و در کنارش جد و مام و باب او**تا آنکه آغوش حسینش میشود محراب او

در عشق او پیغمبر فرهنگ عاشورا بود

امشب شب مولودی دردانه زهرا بود

شعر به مناسبت ولادت حضرت زینب (س)

ای زینت جان علی

ای زیب دامان علی

ای مهر تابان علی

ماه درخشان علی

ای عشق زهرا زینبا

ساقی غمها زینبا

ای دلبر ما زینبا

محبوب طه زینبا

محبوبه طه تویی

دردانه زهرا تویی

نور دل مولا تویی

ساقی جان ما تویی

ای یادگار فاطمه

تنها بهار فاطمه

بودی تو یار فاطمه

رمز قرار فاطمه

ای آبروی عالمین

نام تو دارد شور و شین

ای مرتضی را نور عین

پیغمبر عشق حسین

تو دلربای مادری

عشق و صفای حیدری

در عشق تو پیغمبری

ثانی نور کوثری

بر جان رسد چون بوی تو

مرغ دلم در کوی تو

پر می زند رو سوی تو

آید به جستجوی تو

محمد علی شهاب

 

دوباره این مرغ دلم کرده هوای شهر عشق

دلی که کربلائیه پر میکشه میره دمشق

دمشقی که تا همیشه دیدنش آرزومونه

غبار راه زائراش به چهره آبرومونه

اگه بپرسی  تو که عشق معنیش چیه یا که کجاست

میگم دلیه تو دمشق یا دلبری تو کربلاست

قصه دل زمینی نیست یه حرف آسمونیه

یه هدیه خدائیه صحبت یار جونیه

قصه دل همونه که روز ازل گفته شده

ز ماجرای بیدلی هردلی آشفته شده

یه روز تو دست دلبرش میاد و آروم میگیره

دلگه جدا نمیشه و به عشق یارش اسیره

همیشه همراهشه و مونس و یار و همدمش

می خنده با خنده هاش و غصه می گیره با غمش

یه روزی دلبرش میاد میشه براش سایه سر

یه روزی ام میره و همسفر قافله ها

بدون همراهی دل پر نمیشه فاصله ها

میاد یه جایی می رسه که دور میشه از مدینه

یه مشت خاک  بو می کنه دلش میگیره تو سینه

شمیم این خاک بلا بوی غم و جدائیه

بوی فراغ و ماتمه آخر آشنائیه

جدایی دلبر و دل آتیش به عالم میزنه

کسی که مست یارشه هیچ جوری دل نمیکنه

حرف دل و اگه کسی گوش کنه بیمار میشه

رو محمل غم میشینه راهی بازار میشه

اگرچه در مرام دل عشق حسین مذهبیه

هر چی که دل تو عالمه اسیر عشق زینبه

محمد علی شهاب

 

مدینه امشب ز صفا پر شده

از می جام مصطفی پر شده

حال و هوای شهر مستان خوش است

وقت وصال یار عاشق کش است

موسم مشتاقی و مستی شده

باز شب باده پرستی شده

ساقی آسمانیان می دهد

به عاشقان جرعه پیاپی دهد

مستی میخانه ز حد گذشته

کار ز امداد و مدد گذشته

مگر عنایتی که ساقی کند

مدد از آن جرعه باقی کند

جام الستی اش لبالب کند

بر لب خود یاد ز زینب کند

زینب اگر نبود مستی نبود

عشق نبود و کل هستی نبود

نه اختران و ماه و آسمانی

نه کوکب و نه شمس و کهکشانی

بوده خدا و غیر او دگر هیچ

نبوده جز او ز کسی خبر هیچ

به رمز لولاک بگوید خدا

که خلقتی نبوده بی مصطفی

گفته نبی که من خود از حسینم

گرچه خودم باعث عالمینم

بدون زینبش حسینی نبود

چو جلوه در کرب و بلا می نمود

مرا چنین عقیده و مذهب است

هر دو جهان یکسره از زینب است

محمد علی شهاب

 

ای که بوی کربلا می آید از میلاد تو

هر گلی یابدی صفا چون می نماید یاد تو

گل بخوانندت ولی گلها همه مست تو اند

سدره و طوبی بود یک شاخه از شمشاد تو

خسته بودم از سراب کاذب آزادی ام

تا اسیرت شد دلم ، گردیده ام آزاد تو

کاروان سالار عشقی ، قبله اهل دلی

با ورودت بیت عترت می شود دلشاد تو

ای گل زهرا نسب ای غنچه باغ علی

عشق و مستی هم بود در این جهان همزاد تو

مقدمت بوی بهشت فاطمیون می دهد

فخر بنماید خدا بر عالم ایجاد تو

آرزومند دعایت در نماز شب حسین

همره او اهل گیتی طالب امداد تو

 

 

مژده مژده که سفیر راه عشق آمد

در مدینه به جهان ماه دمشق آمد

دخت خیر النساء زینب مرتضى ، زینب آمد

زینبا، زینبا، زینبا، زینبا زینب آمد

خانه فاطمه روشن شده از نورش

لب مولا زعنایت گشته مسرورش

گوید او زیر لب ، آمده زین آب ، زینب آمد

زینبا، زینبا، زینبا، زینبا، زینب آمد

گشته قنداقه او بر دامن احمد

گوید این بهر حسین است رحمت سرمد

زینتش نام نهید، احترامش کنید، عاشق آمد

زینبا، زینبا، زینبا، زینبا، زینب آمد

عاشق روى حسین است قلب این دختر

بهر دیدار برادر میزند پرپر

از براى حسین ، میکند شور و شین ، عاشق آمد

زینبا، زینبا، زینبا، زینبا، زینب آمد

 

باز عالم پر ز غوغاى که شد

باز دلها مست و شیداى که شد

باز گوش اهل دل پر زمزمه

از طنینِ شور و آواى که شد

باز سر دارد هواى عاشقى

طالب روى دل آراى که شد

باز دیده سوى دامم مى‏کشد

پایبند چشم گیراى که شد

باز دل سرشار از شوق که شد

باز این ویرانه مأواى که شد

دل به شوق ازیاد زینب آمده

تهنیت میلاد زینب آمده

آمدآن‏بانوکه‏فخر هر زن‏است

هر دلى با ذکر نامش گلشن‏است

روح تاریک همه سر گشتگان

در شعاع نور عشقش روشن‏است

نان زینب لرزه بر دل افکند

غیر آن دل که ز سنگ و آهن‏است

گفت‏خیرالناس امر واجبى

احترام او به هر مرد و زن است

کسیت زینب جلوه عشق خدا

عشق او سرمایه دین من است

هست سرى منجلى در روح او

جمع زهرا و على در روح او

هیچ گنجى با غمت‏همپایه‏نسیت

غیرعشقت‏شیعه‏راسرمایه‏نیست

خواست دل آید به زیر سایه‏ایت

دید اما نور حق را سایه نیست

غیر تو که شیعه زهرا خورده‏اى

هیچ کس با فاطمه همپایه نیست

غیر نام دلربایت زینب

در کتاب عشق حیدر آیه نیست

غیر اشکى که نثارت مى‏کنم

عاشق بى‏مایه‏ات را مایه نسیت

عزت حیدر مدد کن عاشقت

دختر کوثر مدد کن عاشقت

اى درخشنده‏تر از الماسها

اى صفا بخش وجود یاسها

اى تجلى امامت در زنان

مایه ترس على نشناسها

حوریان از درک تو عاجز همه

کى شناسندند یقین خناسها

لطف تو شد شامل هر شیعه‏اى

اى صفا بخشیده بر احساسها

عبد زینب واقعاً عبد خداست

مدعى بگذار این وسواسها

خسته بال دام عشقِ زینبم

من پرستوىِ دمشق زینبم

اى خدا من دوست‏دار زینبم

خسته جانم جانثار زینبم

سالها پرسه به کویش مى‏زنم

کوچه گرد و خاکسار زینبم

مى‏تپد در سینه دل با یاد او

دردمند و بیقرار زینبم

کاش بودم من کبوتر اى خدا

تا نمایى همجوار زینبم

در دم مرگم سوى شامم کشید

آن زمان در انتظار زینبم

کاش من قربان زینب مى‏شدم

خادم طفلان زینب مى‏شدم

آنشب که گل از دامن مهتاب مى ریخت

شبنم به پاى نخل باور اب مى ریخت

آنشب که غم اهنگ شادى ساز مى کرد

قفل اسارت را به گرمى باز مى کرد

آنشب که ساقى بوسه بر پیمانه مى زد

گیسوى شب را بهر مستان شانه مى زد.

آنشب که بهر باغ دل غم لاله مى کاشت

درنیستان نینوانى ناله مى کاشت

آنشب شفق دیوان فتح نور مى خواند

بهر فلق شعر شب عاشور مى خواند

شهر مدینه طالب دیدار حق بود

چشم انتظار مطلع الفجر فلق بود

فطرس فراز آسمانها بال مى زد

فریاد ازادى و استقلال مى زد

کاى اهل عالم در دیار شور و شادى

زد خیمه روز پنجم ماه جمادى

دیوان خلقت را خدا زیب و فرى داد

ساقى کوثر را ز کوثر کوثرى داد

شیر خدا را داد خالق ماده شیرى

قامت قیامت دختر روشن ضمیرى

جبریل بر ختم رسل پیغام مى داد

پیغام از پیروزى اسلام مى داد

مى گفت یا احمد شکوه باور آمد

بهر حسینت سینه چاک سنگر آمد

بر خلق عالم نعمتى عظمى ست دختر

سوم گل و گلواژه زهراست دختر

دختر مگو چون همتى مردانه دارد

از ایه قالوا بلا پیمانه دارد

دختر مگو که دختران را رهبر آمد

بى پرده گویم صبر را پیغمبر آمد

بر روى ما تا مهر رخشان در گشاید

رد بردبارى مثل او مادر نزآید

از صبر او دین خدا پاینده گردد

هر مرده اى از انفاس گرمش زنده گردد

ثابت قدم مانند او گیتى ندیده

زیرا خدا او را حسینى افریده

در روز عاشورا که روز ازمون است

او فارغ التحصیل ان دارلفنون است

قنداقه اش را تا که پیغمبر گرفتى

صد بوسه از رخساره او برگرفتى

در دست پیغمبر ز دیده اشک مى ریخت

کز اشک اواز چهره او رشک مى ریخت

در دست باب تاجدارش گریه مى کرد

گویى که از هجرنگارش گریه مى کرد

با گریه اش صلح حسن را زنده کرد او

چون غنچه بر روى حسینش خنده کرد او

یعنى تو راجان برادر خواهر آمد

خواهر نه تنها یاور و همسنگر آمد

منبع :وبلاگ انصارالحسین (ع)

اشعار ولادت حضرت زینب (س) برگرفته از وبلاگ حسن فطرس

قطعه و مفرد


نور
این چه نوریست که روشن‌تر از او نوری نیست
چشم‌ بد دل شده کور و دلِ بد چشم بسوخت

نام
فاطمه محو تماشا و علی گرمِ طرب
تا پیمبر برسد نام گذارد زینب

رباعی و دوبیتی


عابده
دل شب عاشقیِ من امشب است
سینه‌ ز عشقِ آلِ حقْ در تب است
آن که سرور بر دل جا نمود
عابده‌ی آل علی زینب است


اشعار عروضی


شهدِ یاس
امشب از عرش برین صوت تمنا آمده
خیلی از حور و ملک با صد تقلا آمده
بوی سیب و شهدِ یاس و شورِ اعلا آمده
چون که دخت حضرت زهرا به دنیا آمده
این چه مولودیست نامش عالمی را بر لب است
آری ای دل در جوابت گویم این گل زینب است
* * *
گریه بر چشم و به لبهایش هزاران زمزمه
می‌زند آتش به اشک و شرحه‌هایش بر همه
گوئیا دارد ز هر کس جز نگارش واهمه
شد پریشان قلبِ پاکِ مادر او فاطمه
ناگهان دیدند می‌غلطان میانِ جام شد
گنج آغوش حسین، زینب ببین آرام شد
* * *
هان! بدان ای عالمیْن این خواهر از آنِ من است
او جدا از من نی و بلکه خودش جانِ من است
لؤلؤ عشقِ من و لعلِ بدخشانِ من است
من به قربانش شوم او هم به قربانِ من است
ما دلِ هستی به دریای صفا انداختیم
ما به هم عاشق شدیم و کربلا را ساختیم
* * *
صبر او در هر زمان وردِ زبان ها می‌شود
با شرارِ خطبه‌هایش کوفه رسوا می‌شود
عالمی با نغمه‌هایش غرقِ غوغا می‌شود
غصه‌هایش ما رأیت الا جمیلا می‌شود
دل خودش را می‌فروشد عشق او را می‌خرد
هر که را زینب پسندد خود به جنّت می‌برد

کیست؟
کیست جز زینب صفای عالمیْن
کیست چون زینب طرفدارِ‌حسین
کیست جز زینب انیسِ روحِ عشق
مرحمِ زخمِ دلِ مجروحِ عشق
کیست زینب «زینِ اب» در شأن اوست
اهل عالم جملگی را آبروست
کیست زینب کیست این جانباز عشق
او که زهرایی است مدفون در دمشق
کیست جز زینب علی را نورِ عین
کیست زینب صاحبِ قلبِ حسین
زینب است و تالی زهراست او
مایه‌ی خوشحالی زهراست او
کیست زینب آیتِ مُظهَر شده
کیست زینب لاله‌ای پرپر شده
کیست زینب راحت روحِ حسین
ناخدای کشتی نوحِ حسین
کیست زینب باغبان باغ عشق
بر دلش یک آسمان از داغِ عشق
نورِ زینب تا در این عالم دمید
گوییا شادی و غم با هم رسید

سربند
تو تمومِ زندگیم عشق تو مهمونِ منه
حرم و ضریحِ تو بسته به این جونِ منه
تو پرستارِ دلِ خسته‌ و بیمارِ منی
بانویِ محبت و چاره‌ی هر کارِ منی
این دلم یه عمریه سربندِ اون نام شماست
انگاری رو هر بامی پر می‌زنه بامِ شماست
السلام دخت علی یارِ حسن عشقِ حسین
السلام زینب فاطمی نسب نورِ دو عین
السلام حامی و غمخوارِ شه کرب و بلا
السلام که بُود نام تو هر لحظه دوا
غصه‌ی اسارتت وقتی به دل پا می‌زاره
رو دلِ غمگین من یه دنیا غوغا می‌زاره
تو دمشقی ولی بوی تو ز کربلا می‌آد
همه عالم می‌دونند عاشقتم خیلی زیاد

جولان
خدای خلقِ مَلَک شه فرشته آورده
حدیثِ خلوت خود را نوشته آورده
برای قلبِ بهشتش بهشته آورده
به بال فاطمه حیدر سرشته آورده
حق از لسان علی نام زینبش خوانده
حسین اذان و اقامه خود از لبش خوانده
* * *
سیاهی غم و ماتم نخی ز چادرِ او
نساء و مریم و آسیه کیست؟ در خورِ او
چه کرد با همه دشمن خطابه‌ی پُرِ او
خودش بسان صدف شد حسین چون درِّ او
ز دل به سوی دمشقش ز رگ دو صد راه است
عقیله‌ی بنی هاشم حبیبة الله است
* * *
ز قدر و شوکت او عالمی چو حیران است
من از سه منسب او سینه‌ام به جولان است
بگویم این سه مقامی که فخر جانان است
که مادر است و خواهر و عمه‌ی شهیدان است
حسین که فرمانده و او را چو نایبش گویند
جهان خسته دل، ام المصائبش گویند

اشعار نو


در حال آماده سازی ...

 

ذکر و سرود


مجنون
تو شبِ میلادِ زینب دلِ من آروم نداره
لبِ من خندون خدایا چشِ من بارون می‌باره
نه که یک بار ـ صد هزار بار ـ می‌گم مجنونِ امشبم
نه که امشب ـ صد هزار شب ـ می‌گم مجنونِ زینبم
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (2)
همه می‌گن بی‌قراری سر و سامونی نداری
گاهی می‌خندی ولی از دو تا چشمات خون می‌باری
می‌گم امشب ـ غیرِ زینب ـ کس و کاری من ندارم
برا زینب ـ شبِ میلاد ـ جونم و هدیه می‌آرم
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (2)
آخه زینب دختِ شاهِ خندق و بدر و حنینه
دختر زهرا اطهر خواهرِ آقام حسینه
توی مُلک ـ جود و رحمت ـ بانوی احساسه زینب
همه عاشق ـ ها می‌دونند ـ خواهرِ عباسه زینب
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (2)

فروغ
گشته روشن ظلمت شب، از فروغِ نورِ زینب
دارد امشب هر قناری، از شعف این، نغمه بر لب
زینبِ زهرا مدد (3)
بار دیگر رحمت حق، ‌در مدینه جلوگر شد
روح و جان شیعیان از، عشقِ زینب شعله‌ور شد
در دو عالم نامِ زینب، ابتدای درسِ عشق است
قبله‌ی عشّاق عالم، کعبه نه بلکه دمشق است
زینبِ زهرا مدد (3)
آسمان رأفت آمد، روحِ حق را زینت آمد
همچو زهرا فخر عالم، یکّه تازِ عصمت آمد
ای زلالِ حوض کوثر، گوهر دل منجلی شد
جلوه گر در چشم زارت، نورِ زهرا و علی شد
زینبِ زهرا مدد (3)

بوسه
آمده امشب به علی نورِ دو عین
گلِ زهرا جانِ حسن عشقِ حسین
به تماشا تا که نشسته انس و ملک
که زند بر پای تو زینب بوسه فلک
یا زینب ـ یا زینب ـ مولاتی یا زینب (2)
مرغِ دل سینه‌ی من پر می‌زنه
دل دیونه خونت و در می‌زنه
کند امشب دل مستم پرده دری
که نماید گلِ زهرا جلوه‌گری
یا زینب ـ یا زینب ـ مولاتی یا زینب (2)
دل زهرا می تپد از شور و شعف
گوید امشب فاطمه بر شاهِ نجف
که منور شده امشب خانه‌ی ما
کوثری بر کوثر تر داده خدا
یا زینب ـ یا زینب ـ مولاتی یا زینب (2)
تو که دلدار همه‌ای زینبِ من
تو عزیزِ فاطمه‌ای زینبِ من
نقش روی تو رو این دل می‌کَنم
با تو خواهر عالم و بر هم می‌زنم
یا زینب ـ یا زینب ـ مولاتی یا زینب (2)

یگانه
آمده جانِ عالمین
فاطمه را نورِ دو عین
خبر رسیده عاشقا
آمده خواهر حسین
جلوه‌ی رب آمد
خنده بر لب آمد
که بر لبم دوباره
نام زینب آمد
مذهب و مکتب حسین ـ زینب زینب
یگانه زینبِ حسین ـ زینب زینب
عقیلة الهاشمیه ـ زینب زینب (2)
خسته‌ام و گدای تو
اسیر و مبتلای تو
جون حسین بگو به من
کی می‌شه دل فدای تو
باده ام تو هستی
بر دلم نشستی
شیشه‌ی عمرِ ظلمو
با صدات شکستی
تو آرزوی همه‌ای ـ زینب زینب
تو دخترِ فاطمه‌ای ـ زینب زینب
عقیلة الهاشمیه ـ زینب زینب (2)
کف بزنید که آمده
معلم مکتبِ‌عشق
جلوه‌گری کند رخِ
ماهِ یگانه‌ی دمشق
فصل غم سر آمد
دختِ حیدر آمد
مژده بده به عالم
نورِ کوثر آمد
کوثر کوثر آمده ـ زینب زینب
دخترِ حیدر آمده ـ زینب زنیب
عقیلة الهاشمیه ـ زینب زینب (2)

شیدا
امشب کسی قلبِ بی جواب نداره
هر دو چشمِ ارباب دیگه خواب نداره
چون خواهر و دلدار و تاب و تبش رسیده
چون هستی و زندگی و زینبش رسیده
ماه عالمینه
زینبِ حسینه
زینب زینب یا زینب زینب (3)
در خانه‌ی حیدر روی قلبِ زهرا
گریه‌های زینب کرده شور و شیدا
تو صدای ناله‌هاش می‌گه حسین همیشه
با گریه می‌گه زندگی بی حسین نمی‌شه
ماه عالمینه
زینبِ حسینه
زینب زینب یا زینب زینب (3)

دمشق
رسد از سوی دمشق دم به دم بویت
شده‌ام تا به ابد مدح و ثناگویت
می‌شه امشب نظری به ما کنی
حاجت عاشقا رو روا کنی
یا زینب ـ سیدتی (3) مولاتی
دل مجنونی من بین که شده سویت
قسمتش کن بشود زائرِ آن کویت
سینه‌ی خسته فقط نگا می‌خواد
امشب و برات کربلا می‌خواد
یا زینب ـ سیدتی (3) مولاتی
از غم مادرِ خود تو شرر دیدی
فرق خونین شده‌ای ز پدر دیدی
طشت گلگون شده و پاره جگر دیدی
قتلگه دیدی و بی‌تن شده سر دیدی
ببین امشب چه خمارم اومدم
گره افتاده به کارم اومدم
یا زینب ـ سیدتی (3) مولاتی

 

شور و بحر طویل


آمده خواهرِ حسین ـ آمده ماهِ عالمین
خوش آمدی دسته گلِ بنفشه‌ی نازم
حریمِ کبریایی تو قبله‌ی رازم
سلاله‌ی پاک نبی ای زینبِ کبری
خوش آمدی خوش آمدی ای دخترِ زهرا
حکایت کرب و بلا همیشه در یادم
خوشم که ذکر تو شده شروع فریادم
دلی که رو به زینب قبله‌ی اون یاره
دمشق و کربلا داره بگید چی کم داره
امشب و دل تو حرمت بدون که مهمانه
دل و ببر به کربلا که خیلی عطشانه

یا حضرت زینب (س)
ای دختِ ولایت، من پیرِ لوایت، با عشق تو قلبم، گردیده هدایت، ای لاله‌ی کوثر، ای غنچه‌ی حیدر، ای آنکه زدی تو، بر چوبه‌ی غم سر، اخت الحسنینی، تو عشقِ حسینی، ای دختر مولا، ای ثانیِ زهرا . . .

یا زینب(س)
بانوی اطهر، از همه سرتر، خوش آمدی ای، لاله‌ی حیدر، دختر زهرا، غنچه‌ی طاها، شد متولد، زینب کبری، افضلِ زن‌ها، اسیرِ غم‌ها، آمده یارِ، حسینِ تنها، دختِ ولایت، آمده آیت، تا حَسَنین را، کند حمایت، تمام عالم، فدای عشقت، کربلا و، شهرِ دمشقت ...

زینب زینب
نائبة الزهراء، عقیله النساء، سلیلة الزهراء، نابغة الزهرا
ولیدة الفصاحة، صابرة محتسبه، ملیکة الکربلا
قرة عین مرتضى، محبوبة المصطفى، عقیلة هاشمیه
محدثه، زاهده، عابده، مرضیه، معصومه
امینة ‏الله، عقیلة الله، ناموس الله، سرّ ابیها