ارباب ! صدای قدمت می آید
هنگامه اوج ماتمت می آید
ما در تب و تاب غم تو می سوزیم
شش روز دگر محرمت می آید
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد
ایمان به جز از حب علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم
گفتا که علی نور بود سایه ندارد
روشن جهان ز نور جمال محمّد است |
خرّم ز چشمه های کمال محمّد است |
ما دست کی زنیم به دامان دیگران |
تا دامن محمّد و آل محمّد است |
در ملک ولا، امیر و مولا حسن است |
فرمانده ى کشور تولا، حسن است |
هم جان محمداست و هم جان على است |
هم قوت و قلب و جان زهرا، حسن است |
رباب هست و خروش و خسته حالی
به دامن اشک و جای طفل خالی
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفل خیالی
یا حسین (ع)