با سلام
شعر زیر بنا به درخواست دانشجویان بسیجی پانزدهمین دوره طرح ولایت در سایت قرار گرفت تا هم ما به قولمان عمل کرده باشیم و هم دوستان بتوانند شعر وداع را داشته باشند .
این شعر در انتهای مراسم مناجات شعبانیه در تاریخ ۱۶ مرداد ۸۹ در مسجد الزهرا دانشگاه شهید بهشتی تهران اجرا شد و مخصوص همان فضای دانشجویی می باشد لذا عزیزان مداح این شعر را با اشعاری که برای مراسم عمومی خوانده می شود اشتباه نگیرند و در جای دیگری استفاده نشود.
وقت رفتن رسیده به دلم غم دمیده
تا سحر زار می زنم میریزم اشک ز دیده
گریه می کنم خدا تا دل آرم بگیره
این دل مرده من یه کمی جون بگیره
یاد اون روزها بخیر تو نماز جماعتا
دلامون پر می کشید کم کمک سوی خدا
یادش بخیر یادش بخیر دعا کمیل اولی
چه حالی بود چه شوری بود توی مناجات علی
یادش بخیر یادش بخیر روضه های امام رضا
چه گریه و زمزمه ای بودش میون بچه ها
چه حالی بود چه سوزی بود تو دعای توسلا
با قلبای شکسته مون داد می زدیم خدا خدا
خدا خدا خدا خدا خدا خدا
الوداع بچه های ولایتی
الوداع خادمای ولایتی
الوداع ای جوونای با صفا
الوداع عاشقای امام رضا
الوداع نماز خونا روزه دارا
الوداع گریه کنا عزادارا
الوداع دعا کمیلای علی
الوداع سربازای سید علی
الوداع زمزمه سبز دعا
الوداع ای رفیقای شهدا
الوداع سحرهای خوب دعا
آل یاسین و دعا عهد آقا
الوداع گریه و شور و زمزمه
الوداع گریه کنای فاطمه
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
سخن به مدح تو باید فصیح و کامل گفت
هم از شکوه مقامت ، هم از فضائل گفت
شبیه صائبِ صاحب سخن قصیده نوشت
غزل غزل سر زلف تو را چو بیدل گفت
نه چند مثنوی و قطعه و غزل ، باید
که شرح قصة حسن تو در رسائل گفت
عبا ، نه ... اینکه گدای شما شدم کافیست
حدیث حسن تو کی می توان چو دعبل گفت
تفضلی ! که فقط از تو خوانده ام یک
عمر
و من نگفته ام و هر چه بود این دل گفت
زلال اشک مرا از تبار کوثر کن
در آسمان دو دستت مرا کبوتر کن
*
به قفل بسته کلید اجابت است اینجا
که آستانة جود و کرامت است اینجا
به دلنوازی جان در رواق او بنشین
چرا که قبر مسیحای عترت است اینجا
بکوش تا پرِ پروانه اش شوی ، زیرا
پر از تلأ لؤ شمع هدایت است اینجا
زلال اشک تو از چشمة خلوص دل
همیشه إذن دخولِ زیارت است اینجا
نه دیدن حرم و قبر و صحن و گلدسته
هدف وصال حقیقی حضرت است اینجا
دوباره کسبِ ثواب هزار حج کردم
طواف قبرِ تو یا ثامن الحجج کردم
*
ببین که حال و هوای حرم چه
عرفانیست
پر از بلور و کبوتر پر از چراغانیست
به لطف گنبد و گلدسته های زر پوشش
همیشه صحن حرم پر فروغ و نورانیست
کجاست روضة رضوان به غیر از این
مرقد
کجاست جنت الأعلی اگر که اینجا نیست
صدای پر زدن بال جبرئیل است این
در ازدحام حرم گرمِ عطر افشانیست
حدیث سلسله از یادمان نخواهد رفت
ولایتت به خدا شرطی از مسلمانیست
هزار مرتبه شکر خدا که نور تو
چراغ زندگی مردمان ایرانیست
کتاب رأفت و مهرت پر از حکایتها
نظیرِ قصة آن پیر مرد سلمانیست
ز یادِ مردمِ سایه نشین ایوانت
نرفته خاطره های نماز بارانت
*
سلام ! مظهر یکتای « لیس إلا هو »
سلام ! حضرت خورشید ! ماهِ یوسف رو
مقام عصمتتان « إنما یرید الله »
قسم به اشهد أن لا اله الا هو
شبی نشان بده از باب « یطمئن قلوب
»
به چشم خسته مان گوشه ای از آن ابرو
دخیل گریه ببندید زائران اینجا
به حلقه های ضریح مطهر از هر سو
چگونه ضامن دلهای ما نخواهد شد
رئوف شهر که کرده ضمانت آهو
خوشا به حال کسی که شبیه اهل نظر
به خدمت حرمش گیرد از مژه جارو
غباری از اثر رفت و آمدش شاید
شبیه فرش حرم بر روی سرش باشد
*
همیشه باغ لبش غنچة تبسم داشت
که خنده با لب نورانیش تفاهم داشت
تمام عمر شریفش ، مکارم الأخلاق
به لحظه لحظة اوقات او تجسم داشت
اگر امام رئوف است ، بسکه همواره
به سینه دغدغة مشکلات مردم داشت
برای رزق تمامِ کبوتران شهر
حیاط خانة آقا همیشه گندم داشت
هر آنکه جرعه ای از جام معرفت
نوشید
سری به خاک قدوم امام هشتم داشت
و هر فرشته برای تبرک بالش
به خاک راه امامِ رضا تیمم داشت
برای ما به جز این آستان پناهی نیست
از آسمانِ حرم تا بهشت راهی نیست
*
تویی که این همه دارالشفایِ دل داری
نرفته از حرمت نا امید بیماری
دوباره نغمة نقّاره خانه می آید
شفا گرفته کسی با تفضّلت ! آری
کجاست گوش دلی تا که بشنود هر روز
از این ترنم نقاره بانگ بیداری
دو بال پر زدنت را قنوت اشکت کن
ببین برای پریدن عجب سبکباری
دوباره پنجره فولاد و إذن کرب و
بلا
میان صحن حرم شد چه گریه بازاری
دوباره روضه گرفتند زائران اینجا
بیاد مشک عطش نوش و خشک سرداری
رهاست در نفس این حرم شمیم یاس
به یاد علقمه و قبر حضرت عباس
شعر مولودی امام رضا**شعر میلاد امام هشتم**شعر مولودی **امام رضا**جشنواره شعر رضوی**
قطعه و مفرد
نگاه
از آن زمان به گوشه نگاهت شدم دمی مهمان
هنوز درون نگاهت شناورم مولا
مرکز
امشب که چنین مرکز هستی شده ایران
بر آل محمد صلواتی بفرستید
شکوفه
شکوفه بریزید بر همنام مرتضا
مژده بدید آمد مولانا موسی الرضا
رباعی و دوبیتی
پناه
حق معرفتی به هر نگاهم داده
در حلقهی عشق خویش راهم داده
این ها همه علتش فقط یک چیز است
ایرانیام و رضا پناهم داده
غنچه
لحظههای شادی دلهای ما آغاز شد
باز ذکرِ حمد حقِ با سینهها دمساز شد
امشب از یومن قدومت یا علی موسی الرضا
غنچهای از گلشن آل محمد باز شد
اشعار عروضی
ذاکر
یا رضا جان کن مدد بر خوانِ تو مهمان منم
در شبِ میلادِ تو دلْتشنهی درمان منم
دست من از عیدی لطف و شفاعت خالی است
پادشاهی من گدایم، دست بر دامان منم
در بیابان خطا گم کردهام راهِ نجات
ضامن آهویی و آهوی سرگردان منم
هشتمین نور و دهم مولای خوبان یا رضا
ده پناهم بیپناهم در جهان، حیران منم
عهد کردم تا نگیرم حاجتم را ای رئوف
تا سحر کوبم درِ میخانه و گریان منم
دست بر هم میزنم همچون تمامِ عاشقان
تا کنم جلب نظر جانا، که دست افشان منم
نوش کردم بادهی مهرِ تو را از کودکی
تا به پیری ذاکر این ذکرِ یا سلطان منم
ستارگان
جمله ستارگان همه سینه سپر نموده اند
پشت به شمس و زهره و قرص قمر نموده اند
بر سر بام منزلِ دلبر ما چو اختران
خیره به حجره گشته اند چشم به در نموده اند
گفت به گوش اختری اختر غرق نور، خود
از چه تمام اختران شور و شرر نموده اند
گفت جواب، دم مزن هلهله را ببین که چون
نفخه ی عشق در خور کافر کر نموده اند
یک نظری نما تو بر سر درِ خانه ی بهار
خانه و حجره گوئیا طلا به بر نموده اند
حجره ی کیست اخترا این همه گوئی اش ثنا
شرم ز او ستارگان پرده به سر نموده اند
حجره ی دلبر خداست حجره ی شاه دلرباست
آنکه فرشتگان ز او سرمه بصر نموده اند
حجره ی غرق نور ما حجره ی کوثر و علیست
نقش رضاست بین او با گل و پر نموده اند
نور فقط نقاب اوست نجمه به پیچ و تاب اوست
کاظم و نجمه بهر حق هدیه پسر نموده اند
خنده ی او چه می کند با دل اهل معرفت
جمله زمین و آسمان تای کمر نموده اند
فاطمه و نبی ببین دست به دست حیدرند
نذر وجود حضرتش درّ و گهر نموده اند
اشعار نو
در حال آماده سازی ...
ذکر و سرود
آهو
بازم یه آهو اومده تو حرمت نشسته
چشمای خیس و خستهاش و به کرمِ تو بسته
نذار که این آهو بره با این دلِ غمینش
صیاد بی رحمِ گناه نشسته تو کمینش
آهوی خسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یه دل شکسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یا علی موسی الرضا ـ مدد رضا جان رضا (3)
تو شب میلاد رئوف دست من و عنایت
باز اومده آهوی تو واسه کمی ضمانت
میخوام که مثلِ قدیما رامِ تو با صفا شم
ردّم نکن بذار بازم قربونیِ رضا شم
آهوی خسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یه دل شکسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یا علی موسی الرضا ـ مدد رضا جان رضا (3)
یادم میآد وقتی منو داشتی جدا میکردی
از میونِ غصه و غم منو رها میکردی
یه حس و حالی هی میگفت یه وقت نشی غریبه
آقا رو داشته باش که هم امام و هم حبیبه
آهوی خسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یه دل شکسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یا علی موسی الرضا ـ مدد رضا جان رضا (3)
گره گشا
وقتی قدم تو حرم امام رضا گذاشتم
پای ضریح با صفاش دلم رو جا گذاشتم
دلم غلامش شده
آهوی رامش شده
یا علی موسی الرضا
همش کلامش شده
یا علی موسی الرضا - یا علی موسی الرضا (2)
**********
میون ایوون طلاش یه آرزویی کردم
منم مث کبوتراش دورِ سرش بگردم
تا به ابد یارشم
همیشه بیمارشم
به گردنم حق داره
چونکه نمک خوارشم
یا علی موسی الرضا - یا علی موسی الرضا (2)
کنار اون سقا خونه اش اشکای دونه دونه
کی مثل تو امام رضا درد منو می دونه
حال و هوایم تویی
نغمه و نایم تویی
آقا تو این بی کسی
گره گشایم تویی
یا علی موسی الرضا - یا علی موسی الرضا (2)
رونما
مژده که ماه هشتمین
دشمن ظلم و جور و کین
ضامن خسته آهوان
آمده مقتدای دین
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
شام سیه سحر شده
موسم غم به سر شده
کاظم آل مصطفی
صاحب گلْ پسر شده
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
زندگیم فدای تو
عرش و سما گدای تو
اهل فلک به صف شده
در صفِ رونمای تو
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
جلوهی ذات کبریا
حال مرا نظر نما
میشنوم ز عرش حق
نغمهی یا رضا رضا
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
نگاه حرم
پر میزنه مرغِ دلم سوی تو
تا که بشه دیوونهی کوی تو
گفتی میآی لحظهی جون دادنم
من میمیرم تا ببینم روی تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
مرکز این سینه بود جای تو
دیده فدای رخِ زیبای تو
سر به قدومت بگذارم رضا
تا بشوم شاهدِ رؤیای تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
عاشقم و عاشقِ سیمای تو
از کوچیکی دل شده شیدای تو
اینقده دل اومده پای ضریح
تا که بشه نذرِ تماشای تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
جان به فدای حرم و نام تو
می بده ظرفِ دلِ من جام تو
مثلِ کبوتر میزنم بال و پر
لولهی من هر گوشهی بام تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
وقتی تو اون صحن و سرا میروم
با صد هزار شور و نوا میروم
وقتی میشم محوِ نگاهِ حرم
انگار دارم کربلا میروم
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
پیمانه
ساقی بده پیمانهای که دل و دلبر آمد
علی ابن موسی الرضا گلِ حیدر خوش آمد
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
ز میِ سقاخانهات قدحی ده بنوشم
مادر از نامِ پاک تو زده حلقه به گوشم
دلِ من مانده در بزمِ صدفِ عشقِ ساقی
گل عشقِ تو را مولا کجا هرگز فروشم
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
دلم امشب دیوانهی گلِ رویت رضا جان
شده امشب مستانهی سر کویت رضا جان
چشم به راه عنایت شد، سر به زیرِ خجالت
تو بخوان تا دمی آید او به سویت رضا جان
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
چه بگویم از نورِ آن حرم و بارگاهت
بده تسکین دردِ مرا با درمانِ نگاهت
ماهی میان سینهام به نامِ تو کشیدم
مرکزِ پرگار دل و دل شده گِردِ ماهت
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
شور و بحر طویل
رضاجان رضا جان
ای ضامن آهو (رضا جان رضا جان) ـ ای دلبرِ خوشرو
ـ مجنون تو هستم ـ دردانهی مهر رو * ای شاه خراسان ـ ای عقل و دلِ و جان
ـ امشب شدهام من ـ بر خوانِ تو مهمان * ای سوز و گدازم ـ ای راز و نیازم
ـ امشب بزن از لطف ـ مهری به جوازم * ای حاصلِ کوثر ـ از آلِ پیمبر
ـ تو فاتح عالم ـ ای زادهی حیدر * ای شاهِ ولایت ـ من گشته گدایت ـ لب
میزنم امشب ـ بر جامِ ثنایت
رضا(ع)
گل حیدر (رضا) ـ عشقِ پیمبر ـ غنچهی کوثر ـ شافع محشر * ز
تو مستم ـ بده به دستم ـ می الستم ـ عاشقت هستم * گلِ زیبا ـ ای همه غوغا
ـ دل شده شیدا ـ بهرِ تو مولا * تویی یارم ـ تویی نگارم ـ چارهی کارم ـ
دار و ندارم * تو امیدم ـ همه نویدم ـ عشق تو دیدم ـ جز تو ندیدم * تو
صفایی ـ مردِ وفایی ـ میگن تو عالم ـ گره گشایی * من غلامت ـ مرغکِ بامت
ـ شفای دردم ـ گفتن نامت * تو نظر کن ـ به دل گذر کن ـ نخل دلم را ـ تو
پرثمر کن
یا علی موسی الرضا (4)
شمع و گل و پروونه به دستش
جام و می و میخونه به دستش
عالم همه محوِ رخِ زیباش
صدها دلِ دیوونه به دستش
* * *
عکس مه و خورشید تو نگاهاش
میلرزونه دل رو با صداهاش
هر چی کهکشونِ جیرهخوارش
یک دنیا ستاره زیرِ پاهاش
* * *
عاشقی با اون داره صفایی
عشقش به جهان داده جلایی
این آقا به گوشهی نگاهش
میکنه دلا رو کرب و بلایی
* * *
اون که انتهای سرنوشته
با محبتش رو دل نوشته
آی زمین و آسمون بدونید
عاشقِ رضا جاش تو بهشته
* * *
آقام آقام آقام امام رضا(3)
کی بوده سر به راهم کرده
کی بوده یه نگاهم کرده
همه عالم خبر دارند که
منو آقام صدایم کرده
زیارت دل اگه میشه نصیبم
دوستم داره اونه تنها حبیبم
* * *
اگه از من نظر برداره
همهی زندگیم بیماره
اگه مولا نباشه یارم
کار قلبم نگو که زاره
اگه تو دنیا من غمی ندارم
واسه همینه این آقا رو دارم
آن خالقی که بر تن بی روح جان دهد
مهر تو، رایگان، به دل خاکیان دهد
شخصی کریم، جود بلا شرط می کند
آری، خدا هر آنچه دهد، رایگان دهد
هر نعمتی که داد خدا، بی سوال داد
وصل تو را، که خواسته ام، بی گمان دهد
از خلقت تو، خواست خداوند لامکان
ما را کنار رحمت عامش مکان دهد
گر جان دهم، به یک نگهت، سود با من است
کالای خویش را، که بدین حد گران دهد؟
بی امتحان مرا به غلامی قبول کن
رسوا شوم، اگر دل من امتحان دهد
دارم امید، لطف تو گیرد چو دست من
دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد
می خواست گر خدای نبخشد گناه ما
ما را چرا امام چنین مهربان دهد؟
آن پرچمی که بر سر بام حریم توست
راه بهشت را به محبان نشان دهد
قلب (حسان) به یاد تو از غصه فارغ است
در انتظار این که به پای تو جان دهد
روز جزا که در صف قرآن و عترتیم
ما را امام ثامن ضامن امان دهد
این اشعار سروده حسن فطرس شاعر خوش ذوق اهل بیت است.
این اشعار مذهبی و اشعار آئینی شامل شعر مدح حضرت ابالفضل ، روضه حضرت ابالفضل ، شعر سینه زنی ، اشعار روز تاسوعا ، شعر شب تاسوعا و بحر طویل و ... است .
**********************************************************
البته این شعر را هم گفته اند که از لبان مبارک امام زمان در مدح عموی گرامیشان جاری شده است.
یادم ز وفای اشجع الناس آید
از چشم ترم سوده الماس آید
آید به جهان اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عباس آید
*********************************************************
بر روی ادامه مطلب کلیک کنید تا تمامی اشعار را مشاهده نمایید.
ادامه مطلب ...
باسم رب العالی الاعلی و رب المرتضی
می کنم در ماه رحمت وصف آن شیر خدا
باید امشب دل پر از احساس کرد
تا شب قدر علی این سینه را الماس کرد
باید از اعماق دل نام علی را هم سرود
چون علی بهر محمد یاوری دیرینه بود
هر که از ذکر علی غافل بود، جاهل بود
بی ولای او ، نماز هر کسی باطل بود
ذکر مولا فاتح قلب همه است
ذکر حیدر روز و شب یا فاطمه است
بشنوید ای مردمان حق پرست
عشق حیدر از ازل در تار و پودم بوده است
در مه غفران مه رحمت، ماه توبه، ماه عشق
می سرایم مدح مولایم علی، آن شاه عشق
از قلم خواهم مرا یاری کند
پیش مولا آبروداری کند
هان مسلمانان عاشق ! شیعیان پاکدل
عشق او گشته عجین، از کودکی با آب و گل
یاد دارم مادرم نام علی یادم بداد
شیر را با عشق مولا در دهان من نهاد
گفت روزی مادرم فرزندکم ای دلبرم
من تو را با عشق مولایم علی می پرورم
یاد دارم روزها با عشق تو سر کرده ام
روز و شب مداحی اولاد حیدر کرده ام
یاد داری یا علی نذرت جوانی کردهام؟
در مسیر عشق تو من جانفشانی کردهام!
مه ،مه رحمت بود ماه صیام است ونماز
وه چه خوش ماهی بود ماه دعا ، راز و نیاز
حرفی از راز و نیاز آورده ام مولای من
سینه را لبریز از سوز و گداز آوردهام مولای من
هان تو ای شیعه چرا بر خواب غفلت می روی!!
در سحر آیا تو مغروق خدایت می شوی؟
گر تو مولایت علی باشد چرا راهت جداست؟
عاشق مولا همیشه غرق در ذات خداست
اقرا ای شیعه تو در مصحف، صفات مومنون
الذین هم فی صلاتهم خاشعون
شیعیان! راه علی تا روز محشر زنده است
هر که دارد عشق او ، وا... او پاینده است
کَرَم
در نیمه ماه رمضان حقِ کریم
اوجِ کرمش را به جهان ثابت کرد
رباعی و دوبیتی
رطبِ ذکر
در نیمهی ماه رمضان ماه برآمد
سالار کریمان جهان از سفر آمد
افطار کنید از رطبِ ذکرِ حسن جان
چون بر علی و فاطمه زیبا پسر آمد
بوسهی اشک
مرهم به چنین شدت لرزیدن نیست
با بوسهی اشک وقت گل چیدن نیست
دانم حسنم که در جهان چارهای از
لبهای تو را پاره جگر دیدن نیست
افطار
در زمزمهام ذکر دل آرای شماست
دل عاشق و دیوانهی سیمای شماست
امشب همه جا حریم عشق حسن است
در سفرهی افطار دلم جای شماست
عصا
من آمدهام تا که صنوبر باشم
فرزند و وصی ز بهرِ حیدر باشم
در کودکیم ز جور ضرب سیلی
در کوچه عصای دست مادر باشم
اشعار عروضی
رطب
امشب ای دل شب مستانگی جان و تن است
قفل افطار دلم دست امام حسن است
امر کرده است که افطار کنم با لعلش
رطب سفرهی من خندهی شیرین دهن است
همه بتهای فرا روی خودم میشکنم
چون نگارم نوهی ارشد آن بت شکن است
امشب آرامش من ذکر حسن باشد و بس
ایها الناس بدانید حسن عشقِ من است
این چه طفلیست که ثانی رسول الله است
رخ او ماه و دو چشمش گل و باغ و چمن است
نقره بار است لبش، روز تنش، شب مویش
بوی عطرش سبب طعنهی مشک ختن است
فطرس از حسرت دیدار رخش میسوزد
زیر لب زمزمهاش مدح چنین یاسمن است
زُمُرّد
ملک زُمُرّد میریزه به بام خونهی علی
به زیر لب داره فلک ذکر خداوند جلی
عطا شده به فاطمه شه پسری مثل نبی
برده قرار فاطمه صبر و قرارِ امشبی
خبر بدید پیمبر و فرشتهها با زمزمه
تا با نگاهِ اولش بگه شبیه خودمه
از سینه تا فرقِ سرش هم حسن هم احمده
لعاب صافِ دهنش شهدِ لبِ محمده
نیمهی ماه رمضون ماه شبِ بدر اومده
چشمِ دل و باز بکنید سرّ شبِ قدر اومده
چشاش حسن نگاش حسن خندهی رو لباش حسن
چش تو چشه مادرشه نورِ دو گونههاش حسن
جود و سخا هر چی باشه پیش وجودِ اون کمه
آهای گرفتارا بیاید این انتهای کرمه
اگر که پای مژههاش یه قطرههایی شبنمه
تفسیرِ آیندهی اون، حکایتِ درد و غمه
تو زندگیش اگر چه اون شاهِ ولی بی یاوره
خودش غریب و بی پناست ولی پناهِ مادره
گدا
عالم و آدم بداند من گدای مجتبایم
هر چه هستم هر چه باشم از برای مجتبایم
از تولد یا که نه روز ازل تا روز محشر
عاشق و مجنون و مست و آشنای مجتبایم
رو گرفته ماهِ امشب از حلولِ ماهِ زهرا
در نماز و سجدهی شکرِ خدای مجتبایم
عِطرِ یاس و یاسمن زد بر مشامِ روزهداران
من چو مبهوتان دیگر در هوای مجتبایم
جان دهم گر جان پذیرد، پیش پایش دل بمیرد
خود به مسلخ میبرم چون من فدای مجتبایم
ای تو یوسفتر ز یوسف، با کرم کنعانیام کن
تا شود روزی بگویم خاکِ پایِ مجتبایم
چشمِ ابری من امشب پر ز بارانِ مدینه
سینه گوید عقده دارِ عقدههای مجتبایم
فطرس از بس در گلویش غم چو بغضی خانه کرده
قطرهی اشکش بگوید بی صدای مجتبایم
اشعار نو
در حال آماده سازی ...
ذکر و سرود
کریم
امشب چشام بارونیه
عرش و زمین مهمونیه
ز بسکه مسته دلِ من
سرآخرش مجنونیه
یه نورِ آسمونی تو سینه کرده غوغا
با کرمِ خدایم کریم اومد به دنیا
کریمِ آل فاطمه امام حسن فدات بشم (3)
ناطقِ قرآن کریم
که دل و جونم ربوده
تا سحر از لطفِ خدا
راز و نیازم سجوده
بگید به دشمن دین آخرِ ظالمی شد
ماه خدا مزیّن به ماه فاطمی شد
کریمِ آل فاطمه امام حسن فدات بشم (3)
سرودِ دل
من به هوای یارم
سرود دل میخوانم
به عشقِ رویش امشب
منتظرش میمانم
دلبر من، سرور من به دلبری چیره دسته
حاصلِ زائرِ رخش یه دل و یک چشم مسته
یا سیدی یاسیدی کریم آل فاطمه (4)
دل از ملک بستاند
به چرخش یک مویش
کار علی و زهرا
نظارهی ابرویش
عشوه گری نماید آن به خندههای مستانه
کند به یک کرشمهای دل جهان را دیوانه
یا سیدی یاسیدی کریم آل فاطمه (4)
تو شاهی و ما بنده
یا سیدی یا مولا
ز عشقت هستم زنده
یا سیدی یا مولا
منم منم گدای تو کریم آلِ فاطمه
فدای غصههای تو کریم آلِ فاطمه
یا سیدی یاسیدی کریم آل فاطمه (4)
بلور
نور نگاهش ـ زلفِ سیاهش ـ دل من و دیوونه کرده
خانهی زهرا ـ چشمای مولا ـ با قدمش گلخوونه کرده
اون که رخش مثل مه کامله
یوسف زهرا پسرِ فاطمه
نیمهی ماهِ رمضون ـ دل شده سرگشتهی اون
اون قده شادِ دلِ من ـ میگه همش برام بخون
ای گل زهرا ـ ای گل زهرا ـ یا حسن بن مرتضی (4)
دنیای نوره ـ مثلِ بلوره ـ زلف سیاش ببین کمنده
حیدرِ کرار ـ گرمِ سروره ـ چون پسرش داره میخنده
دیدن داره یه ماه و دو ستاره
تو قلب زهرا و علی بهاره
چه برق چشماش با صفاست ـ نورِ دو چشمِ مصطفاست
کرامتش حرف نداره ـ خیلی رئوف و با وفاست
ای گل زهرا ـ ای گل زهرا ـ یا حسن بن مرتضی (4)
امشب خرابم ـ در تب و تابم ـ به سیم آخر زدهام من
به عشق یارم ـ چه بیقرارم ـ به هر طرف سر زدهام من
جز اون ندارم به کسی پناهی
قربونِ قاسمش بشم الهی
امشب به دل تاب و تبه ـ نام خدا ذکرِ لبه
چون شب میلاد حسن ـ عشقِحسین و زینبه
ای گل زهرا ـ ای گل زهرا ـ یا حسن بن مرتضی (4)
هبذا
هبذا یا فاطمه بنت پیغمبر
دسته گل آوردهای در برِ حیدر
کودکی از جنسِ نور اینچنین زیبا
خندهاش برده دلِ ساقیِ کوثر
جانم فدایت ـ یا حسن جانم
هستم گدایت ـ یا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ یا حسن جانم (4)
در بغل امشب علی چون قمر دارد
گنجی از الماس و زر او به بر دارد
خانه نورانی شده از چنین میلاد
فاطمه در خانهاش شه پسر دارد
جانم فدایت ـ یا حسن جانم
هستم گدایت ـ یا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ یا حسن جانم (4)
خنده باران شد خدا گلشنِ طاها
شبهِ پیغمبر کندِ عالمی شیدا
ماه بدرِ فاطمه در مَهِ قرآن
عشوه بازی میکند با دلِ زهرا
جانم فدایت ـ یا حسن جانم
هستم گدایت ـ یا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ یا حسن جانم (4)
من فدای مقدمت ای پناه من
هر دو ابرویت شده قبلگاه من
گر شود از روی لطف گوشهی چشمی
بر من مسکین کنی تکیه گاه من
جانم فدایت ـ یا حسن جانم
هستم گدایت ـ یا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ یا حسن جانم (4)
حضور
ستارههای آسمون ـ شب شبِ وصاله
شبِ ستاره بارونه ـ در حضورِ یاره
با دلِ مجنون شده
نیمهی ماهِ خدا
میونِ ذکرا میگیم
یا حسنِ مجتبا
یا حسنِ مجتبی ـ یا حسن مجتبی (4)
ز مقدمِ اون عالمی ـ در سرور و گلشن
چشم علی و فاطمه ـ غرقِ نور و روشن
برای حفظِ زخمِ چشم ـ از وجودِ دشمن
ذکرِ نبی شد چار قل و ذکرِ ختمِ جوشن
سفرهی افطار عشق
عسل بارون از نگاش
روزهاش و باز میکنه
علی با شهدِ لباش
یا حسنِ مجتبی ـ یا حسن مجتبی (4)
امشب که دلا بونهی ـ آتشینه کرده
حال و هوای عاشقا ـ به مدینه کرده
میرسد از آسمان
از عرشیان این سخن
بگیر جواز بقیع
با مددی از حسن
یا حسنِ مجتبی ـ یا حسن مجتبی (4)
شور و بحر طویل
امام حسن امام حسن آقام آقام آقام امام حسن (3)
مرغ دلم رفته ز تن
رفته به گلزار و چمن
زیر لبش میگه دلم
قربونتم امام حسن
* * *
بر دل ما که دلبره
از همه دلرباتره
با قطرهای از کرمش
از عاشقاش دل میبره
* * *
این کودک نازِ علی
که گشته همراز علی
روی تماشایی داره
چشمای زیبایی داره
بگم ز ناز خندههاش
خنده رویایی داره
برق نگاش گفتنیه
قد و بالاش دیدنیه
پهلوونِ کرامته
شجاعتش چون علیه
* * *
تو عمر با مشقتش
وارث صبرِ مادره
لحظه به لحظه تو بقیع
زائر قبرِ مادره
روی لباش نوشته که
کشتهِ خونِ جگره
زهرا غریب حیدره
حسن غریبِ مادره
کریم آل فاطمه ـ مولانا یا حسن جان (3)
به تارِ مژگان علی
رو قلب زهرا نوشته
کسی که یارِ حسنه
همیشه جاش تو بهشته
* * *
عاشقیمون صفا داره
چون عشق ما دل رحیمه
عاشقا رو هوا داره
چون که آقامون کریمه
* * *
از کرمِ امام حسن
هم دیده ام هم شنیدهام
حالا یه کم از عشقش و
به هر دو دنیا نمیدهم
* * *
یکی بیاد برا محک
سر روی سینهام بذاره
این ضربانِ قلبمه
اسم حسن رو میآره
جانم حسن جانم ای جانِ جانم حسن (4)
ز عرش حق صدا میآد مدینه
صدای آشنا میآد مدینه
به نیمهی ماهِ ضیافت حق
امام مجتبی میآد مدینه
* * *
دلم میخواد دورِ سرش بگرده
بگه آقا بی تو دلم چه سرده
بگه آقا خاکِ تو سرمهی من
ببین که عشقت با دلم چی کرده
* * *
وقتی که قرآن میخونه، چه محشر
تو خطبههای منبرش، پیمبر
فرماندهی لشکرِ عاشقونه
شجاعت و شهامتش چو حیدر
عاشقای امام حسن مینالند
وقتی بهش میگن غریبِ مادر
سلام
این هم فایل صوتی مولودی جشن میلاد امام حسین (ع) در مسجد الرضا دانشگاه فردوسی مشهد.
این مراسم در شام میلاد امام حسین (ع) در سیزدهمین دوره مدماتی طرح ولایت برگزار شد.
لینک دانلود با حجم ۸ مگابایت