اگر چه عشق و وفا را به غایت آوردم
هجوم بی کسی ام را برایت آوردم
من از تظاهر نامحرمان عزا دارم
هزار غم ز هزاران حکایت آوردم
کسی که درد ندیده ز درد راوی نیست
به چشم آنچه که دیدم روایت آوردم
مرور تلخ ترین خاطرات من وقتی است
که آستین به سر بچه هایت آوردم
زافترای کنیزی تمام دلها ریخت
ومن پناه به آه و دعایت اوردم
گهی که بر لب تو چوب خیزران می خورد
به آیه شإن نزول ولایت آوردم
برای آنکه به نام تو لطمه ای نرسد
هماره اسم تو را با درایت آوردم
به گریه های غریبم اگر چه خندیدند
بهار گریه سوی کربلایت آوردم
فدای پیرهن پاره ات که با چه دلی
نشان ز خاطره آشنایت آوردم
دگر به شام کسی سب مرتضی نکند
شهیده دادم و داغش برایت آوردم
طنین صوت علی را به کوفه افکندم
رشام غافله را با صدایت آوردم
سر تو سایه به سایه چراغ محمل بود
قدی خمیده کنون پیش پایت آوردم
کنار قبر تو دلهای پر حرارت را
به یاد سوختن خیمه هایت آوردم
ببین که چادر من پرچم عزای تو شد
نوا و زمزمه در نینوایت آوردم
هر آنکه فاتح دلهاست چون تو پیروز است
ببین دل همه را مبتلایت آوردم
خیلی عالی بود مرسی امیدوارم بهتر از اینابزارین.موفق باشین.
ممنون خیلی کمکم کرد شعر های بیشتری بزارید لطفا
سلام وبلاگ بسیار زیبا وپر محتوایی دارید خدا یارتان موفق باشید
ممنون از اینکه این شعر های زیبا را در سایت خود میزارید ولی یخرده طولانی لطفا نباشه
سلام..ممنون از زحماتتون..
فکر میکنم در مصرع رشام غافله را با صدایت آوردم
ز شام صحیح باشه..احتمالاً اشتباه تایپیه..
اگر اینطوره لطفاً اصلاح کنید..
عالی
سلام عالی بود
:
سلام شعر زیبا و قشنگی بود
خیلی بهم کمک کرد لطفا اگه ادامه داره ادامه هم رو بذاریدممنون
عالی بود.فقط اگه می شه شعر کوتاه تر بذارید.ممنون.
احسنت
سلامم بسیار عالی بود بسار کممکم کرد
سلام ممنون من یک مجری هستم و این شعر کمکم کرد