در این عالم غیر عشق و غمت ، ای برادر جان من نمیدانم
به غیر از نامت عزیز دلم ، در دم جان دادن نمیخوانم
جمال من شد تماشایی ، چرا با زینب نمیایی ) آه و واویلا آه واویلا (2
سر بشکسته دو دیده خون ، کتف گلگون سینه ی پُِر تیر
هدایای ساقی تو بُود ، بحر تو ای مقصود جانانم
وجودم یکسر فدایت شد ، ببین جسمم خاک پایت شد ( آه و واویلا آه واویلا ) 2
ببین زهرا مادرت زجنان آمده سوی من به غمخواری
بمیرم من بهر تو که دگر ، بعد عباست بی علمداری
جمال من شد تماشایی ، چرا با زینب نمیایی ) آه و واویلا آه واویلا (2
ببین چشم ساقی حرمت ، پاره تر از آن مشک طفلان است
امید من این بُود ز کرم ، تیر کین از چشمم برون آری
جمال من شد تماشائی ، چرا با زینب نمی آئی ) آه و واویلا آه واویلا (2
(حالا ابی عبد ا… در جواب عباس می گه)
چو در میدان ناله ی تو رسید ، با دلی آشفته دویدم من
میان ره هر دو دست تو را ، روی چشمان خود کشیدم من
ببین دشمن بی تو خنده کند ، بر من مظلوم و غریب اینجا
تو رفتی ُ بعد تو به خدا ، از حیات خود نا امیدم من
سکینه بی تو خورد سیلی ، رقیهّ رویش شود نیلی ) آه و واویلا آه واویلا (2
سبک : شبانگاهان تا نسیم سحر
چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست
واز این پیر جوانمرده کمانی تر نیست
دست و پایی نفسی نیمه نگاهی اهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
در کنار تو ام و باز به خود می گویم
نه حسین، این تن پوشیده به خون اکبر نیست
هر کجا دست کشیدم زتنت گشت جدا
از من اغوش پر و از تو تنی دیگر نیست
دیدنی گشته اگر دست و سر سینه تو
دیدنی تر زمن و خنده آن لشگر نیست
استخوانهای تو پشت پدر هر دو شکست
باز هم شکر کنار من و تو مادر نیست
شاعر : حسن لطفی
هرکه غمت را خرید، عشرت عالم فروخت
باخبرانِ غم ات، بیخبر از عالمند
روی نیازم کجاست؟ روی حسین است و بس
قبلۀ قلبم کجاست؟ کوی حسین است و بس
سلسلۀ عشق چیست؟ بوی حسین است و بس.
رحمت و لطف و کرم، عشق و صفا در جهان
بخشش و جود و وفا، خوی حسین است و بس
روز جزا در امان، هرکه رود ای عزیز
از برکاتِ دم و هوی حسین است و بس
بوی بهشت خدا از حرمش میوزد
بوی بهشت خدا، بوی بهشت است و بس
کوسن و حوض بهشت، جنت و نهر حیات
اندکی از قطرهی جوی حسین است و بس
سلسلۀ عشق را، سلسله جنبان خداست...
سلسلۀ عشق چیست؟ بوی حسین است و بس.
روز جزا میرود، خنده کنان در بهشت
هرکه به دنیا کند، گریه برای حسین گریه برای حسین
ای که مرا خوانده ای،راه نشانم بده،
گوشه ای از کربلا، جا و مکانم بده
هرکه غمت، هرکه غمت را خرید عشرت عالم فروخت
باخبرانِ غمت، بیخبر از عالمند
عمو عباس،بی تو قلب حرم می گیره عموعباس،بی تو بابا تنها می میره
عموعباس،علمت کو عموی خوبم عموعباس،تو نرو تا که پا نکوبم
عمو عباس،بی تو قلب حرم می گیره عمو عباس،بی تو بابا تنها می میره
عمو عباس،بی تو هر لحظه دل می لرزه بی تو هر شب هوای خیمه ها چه سرده
عمو عباس،بی تو دستام جونی نداره از دو چشمام پولکای گریه می باره
عمو عباس،بی تو قلب حرم می گیره عمو عباس،بی تو بابا تنها می میره
عمو عباس،علمت کو عموی خوبم عمو عباس،تو نرو تا که پا نکوبم
عمو عباس،زانوهامو بقل می گیرم عمو عباس،بیا تا من برات بمیرم
عمو عباس،دل اهل حرم کبابه توی خیمه چشم برات چشمای ربابه
عمو عباس،بی تو قلب حرم می گیره عمو عباس،بی تو بابا تنها می میره
عمو عباس،علمت کو عموی خوبم عمو عباس،تو نرو تا که پا نکوبم
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
گوشه ای از کربلا جا و مکانم بده
ما خراب افتادگان گوشه ی می خانه ایم
مست چشم ساقی و دیوانه ی پیمانه ایم
دلبر ما با نگاهی اختیار از ما گرفت
عقل ما را جلوه ی رخسار یار از ما گرفت
ما ز دریای جنون می خورده و مجنون شده ایم
از مدار عقل و شهر عاقلان بیرون شدیم
انتظار عقل از دیوانه گان بی جا بود
چون که مجنون در کمند طره ی لیلا شدیم
دوزخ از من میگریزد گر بگویم یا حسین
آب و بر آتش بریزم گر بگویم یا حسین
ای پیمبرم لیلی حرم مه خیمه ها اکبر
میوه ی دلم همه حاصلم می کشی مرا اکبر
ستاره سحرم عصاره جگرم
به ناله دل من جوابی ای پسرم
علی علی اکبرم
سخنی بگو محض خاطرم شوی چاره دردم
تا دیدم تنت پاشیده ز هم دست و پامو گم کردم
با چه مکافاتی پیکرتو بردم
اگه نبود زینب همین جا می مردم
علی علی اکبرم
همه ی عبا پر شده خدا از تن گل لیلا
با قدی کمون می گردم تو خون دنبالش تو این صحرا
مدد کن عباس من بردارمش از زمین
تیکه های پیکرو کنار هم تو بچین
علی علی اکبرم
ای ذبیح آب پسر رباب چقدر شدی زیبا
ای گواه من بی گناه من محو تو شده بابا
حاجی ششماهه ام سوی خدا می روی
حج تو گشته قبول راس جدا می روی
لای لای علی اصغرم
گهواره شده بی تو بی صفا بمیره برات مادر
مگه پاره شد حلق نازکت نمی یاد صدات اصغر
بزن دوباره به هم لبای خشکیده تو
بیا ببندم علی گلوی ببریده تو
لای لای علی اصغرم
قبر کوچیکت برا مادرت حکم کعبه رو داره
خاک قبر تو می ریزم به سر خون ز دیده می باره
بسکه تو با غیرتی رفتی نبینی مرا
لحظه بی معجری در وسط شعله ها
لای لای علی اصغرم